زندگی چیست ؟
خون دل خوردن
اولش عشق
آخرش مردن ...
(ولی در کل ،
زندگی مثل پلی ست که ز هر گردنه ایی می گذرد
همه اش شیرین نیست
تلخ و شیرین همه با هم دارد
با اجازه شعرش از خودم بود:نسترن)
با اجازه ی همه
با اجازه ی همه
از دلم بیرون تو ای کوته خیال
کین به بعد از تو نخواهم کرد یاد
من شدم بازیچه ی دست تو وای
ای سیاهیه درون قلب من بیرون ز یاد
12 شهریور 1385 (نسترن)
از خدا بیشتر می ترسم !
از خدا بیشتر می ترسم !
اما هیچوقت ازش نا امید نمی شم .
می دونیند ، میگن روز قیامت ته صف آدم بدا شیطان وامیسته چون حتی اونم از رحمت خدا خبر داره و حتی اونم امیدواره خدا ببخشتش ...
خدا خیلی بزرگه ، نمی تونم درکش کنم ..................
ولی دوسش دارم
سلام به دوستای شاعرم
سلام به دوستای شاعرم
اینم یه دو بیتی از من (البته از محضر همه ی دوستای شاعر عذر می خوام که به این دست نوشته ها شعر می گم)
از پس پنجره های غمگین
با وجود غم عشقی ننگین
در میان آن همه خاطره های رنگین
باز می جویم تو را ، دل سنگین...
شعر من
شعر من
سلام
این یکی از شعرهای منه ، البته اگه بهش بشه شعر گفت ، گاهی اوقات آدم از تنهایی شاعرم میشه
یاد داری آن همه شوریدگی
آن همه عشق و همه دلدادگی
از وفاداری و از شهره شدن
از غم هجران من مجنون شدن
گر ز یادت رفته اکنون میزنم فریاد ، من
کین منم ، لیلای مجنون ، نسترن
...
دلیل اشک زن تنهایی اوست
دلیل اشک زن تنهایی اوست
خاطراتم را تو بیرون کن ز سر
دیشب از کف رفت فردا را نگر
آخر این یکبار از من بشنو پند
بر منو بر روزگارم دل نبند
عاشقی را دیر فهمیدی چه سود
عسق دیرین بگسسته تارو پود
گر چه آب رفته باز آمد به...
سلام
سلام
من دانشجوی ترم یک هستم ، اما فکر کنم بتونم تو قسمت عکس کمک کنم ،به علت علاقه ی شدیدم به معماری خیلی ام دنبال مطالب جدید میرم ، اگه بتونم کاری انجام بدم خوشحال می شم ، هر چند در مقابل بقیه ...