نتایح جستجو

  1. م.سنام

    سلام خانوم خانوما کجایی نیستی دلم برات خیلی تنگ شده پس چرا نمی آیی

    سلام خانوم خانوما کجایی نیستی دلم برات خیلی تنگ شده پس چرا نمی آیی
  2. م.سنام

    فراق یار

    شقایق گفت :با خنده نه بیمارم، نه تبدارم اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت ز ره...
  3. م.سنام

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    دل در دست محبوبی گرفتار و سر در کوچه باغی بر سر دار از این بیهوده گردیدن چه حاصل ؟ پیاده می شوم ، دنیا نگهدار
  4. م.سنام

    رباعی و دو بیتی

    ای داده غمت بباد جانم چو شمع تا کی ز غمت اشک فشانم چون شمع؟ گر می‌کشی‌ام بکش که خود را همگی من با تو نهاده، در میانم چون شمع
  5. م.سنام

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    از هر چه در آید به نظر مردم را در ددیده من خیال یار آمد و بس
  6. م.سنام

    **مشاعره با اشعار سهراب سپهری**

    و شکستم و دویدم و فتادم درها به طنین های تو وا کردم هر تکه را جایی افکندم پر کردم هستی ز نگاه بر لب مردابی پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم رفتم به نماز در بن خاری یاد تو پنهان بود برچیدم پاشیدم به جهان بر سیم درختان زدم آهنگ ز خود روییدن و به خود گستردن و شیاریدم شب...
  7. م.سنام

    هر کی فکر میکنه امضاش خوبه بیاد تو

    سلام :فکر کنم امضای من عالی باشه
  8. م.سنام

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    توکه می گفتی منودوسم داری یه دنیا توکه می گفتی منومی رسونی به ابرا توکه می گفتی دلت واسم می میره هردم تو که می گفتی صدات جون می گیره باخندم من ساده حرفاتو باگوش دل شنیدم من ساده دلتو ازاون چشات می دیدم من ساده عکستو همیشه همراه داشتم من ساده بذر عشقوتودلم می کاشتم فکر می کردم عاشقی یه عشق پاک...
  9. م.سنام

    شعر نو

    دل پاییزی من زمان گویی دیر کرده باشد، طاقتش از پاییز طاق شده خم کوچه زمستان را که رد کند رد پای تو را می توان دید برف ها را برای نفس کشیدن غنچه ها کنار می زنی قناری را آواز می خوانی و چکاوک را می سرایی تجلی واقعیت را در شکوه طبیعت می بینی چون بهار سبز می رویی...
  10. م.سنام

    رباعی و دو بیتی

    نمیدانم دلم دیوانهٔ کیست کجا آواره و در خانهٔ کیست نمیدونم دل سر گشتهٔ مو اسیر نرگس مستانهٔ کیست
  11. م.سنام

    غزل و قصیده

    ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت محراب ابرویت بنما تا سحرگهی دست دعا برآرم و در گردن آرمت گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت خواهم که پیش...
  12. م.سنام

    جمله های كوتاه با يك دنيا معنا

    بامن بمان اما........... وفاداربمان
  13. م.سنام

    مشاعرۀ سنّتی

    یار جز جفاجو نیست گو مکن که نیکونیست هیچ مهر خواجو نیست ماه نیمروزی را
  14. م.سنام

    کوچه های تنهایی

    ای خوبتر از گل ای پاکتر از قطره ی شبنم ای دل به تو محتاج من جز تو نخواهم ز دو عالم دل در تب سنگین خمار است ای دوست بهار است جز چشم تو هر چشم خمار است کیفیت چشمان تو چون جام شراب است ای چشم تو سر چشمه ی خورشید یک دم نگاهم کن صیاد منم ای آنکه به دام تو اسیرم بگذار که از پای بیافتم مستانه بمیرم ای...
  15. م.سنام

    كوي دوست

    قفسي ساخته اي و مرا دور ز ديدار مهت بسته ي وعده ي چشم سيهت کنج ظلمتکده انداخته اي... دگرم آب بس است نه مرا دانه ز اندوه رها مي دارد و نه نانم هوس است از تو مي پرسم باز مايه ي دلخوشي اش چيست؟ -کبوتر- که اسير قفس است...
  16. م.سنام

    مشاعرۀ سنّتی

    میرود آب رخ از بادهٔ گلرنگ مرا میزند راه خرد زمزمهٔ چنگ مرا
  17. م.سنام

    عشق یعنی ...

    عشق يعني يك سلام و يك درود عشق يعني درد و محنت در درون عشق يعني يك تبلور يك سرود عشق يعني قطره و دريا شدن عشق يعني يك شقايق غرق خون
  18. م.سنام

    سلام دوست عزیز منم سوالت را جواب دادم اما در قالب شعر جواب سوالتم همون کلمه اول شعر بود مگه چیه؟

    سلام دوست عزیز منم سوالت را جواب دادم اما در قالب شعر جواب سوالتم همون کلمه اول شعر بود مگه چیه؟
  19. م.سنام

    کرمون دیار خوب وخوش آب وهوایه شهری پرازخوبی پرازلطف وصفایه هرگز جفا از هیچ کرمونی نبینی کرمون...

    کرمون دیار خوب وخوش آب وهوایه شهری پرازخوبی پرازلطف وصفایه هرگز جفا از هیچ کرمونی نبینی کرمون دیار مردمون باوفایه
  20. م.سنام

    اسم فرزندتون رو چی میذارید؟؟

    شقایق شهاب
بالا