ماه آپریل است، درکنار يکي از سواحل درياي سياه. باران مي بارد، و شهر کوچک همانند صحرا خالي بنظر مي رسد. درست هنگامي است که همه در يک بدهکاري بسر مي برند و هر کدام برمنباي اعتبارشان زندگي را گذران مي کنند. ناگهان، يک مرد بسيار ثروتمندي وارد شهر مي شود.
او وارد تنها هتلي که در اين ساحل است مي شود،...