دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت / ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلاب داشت
در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد / با پریشانی دل شوریده چشمم خواب داشت
امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام را / یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام را
یک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شد / ما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام را
عجب
یعنی ووووواقعا (خوب تصور کن که چطوری دارم میگم) تو دوست داری کوله بارت رو رو دوش دیگرون بزاری! ووووواقعا تاسف داره:w09:
وای به روزی که مدیر بشی بالا سرت رو نبینی!!!!:w09:
بابا ایول
ولی اگه یه کم دقت کنی میبینی که کیفت همرات نیست!!!!!؟؟
فقط 2 حالت داره:
1) کیفت اینقدر سنگینه که نمیتونی حملش کنی .
2) کیفت کاملا تهیست.
حالت اول واقعا خنده داره وقتی کیف سنگین باشه و نتونی حملش کنی استفاده ای نداره پس باید اون رو خالی کرد که در اینصورت کیف تهی میشود
پس بنابراین فرض...