... !
... !
.
.
.
تازه دانشگاه قبول شده بود
با رتبه عالی
داشت می رفت تا کارهای ثبت نامش رو انجام بده
توی راه چشمش افتاد به پسر و دختر کوچولوی همسایه که مشغول بازی های کودکانه خودشون بودن.
یکدفعه صدای از بلند گو ها بلند شد :
«توجه! توجه! علامتی که هماکنون میشنوید اعلام خطر یا وضعیت...