مپرس حال مرا ،روزگار یارم نیست
جهنمی شده ام، هیچ کس کنارم نیست
نهال بودم و درحسرت بهار ، ولی
درخت می شوم و شوق بر و بارم نیست
مرا ز عشق مگوئید،که عشق گمشده ایست
که هرچه هست ندارم،که هرچه دارم نیست
شبی به لطف بیا بر مزار من، شاید
بِرویَد آن گل سرخی که بر مزارم نیست !!!