نتایح جستجو

خدایا ما برای داشتن دست های تو ریسمان نبسته ایم دل بسته ایم همین که حال دلمان خوب باشد برایمان کافی ست...

خدایا ما برای داشتن دست های تو ریسمان نبسته ایم دل بسته ایم همین که حال دلمان خوب باشد برایمان کافی ست...

خدایا ما برای داشتن دست های تو ریسمان نبسته ایم دل بسته ایم همین که حال دلمان خوب باشد برایمان کافی ست...

یاد آن شب که تو را دیدم و گفت دل من با دلت افسانه ی عشق چشم من دید در آن چشم سیاه نگهی تشنه و دیوانه ی عشق

دهقان عاشق! کوه اگر این بار ریزش کرد پیراهنت را در نیاور؛ قصه تکراری ست!

سلا ممنونم از محبتاتون... مثل همیشه شرمندم کردین

دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد به مکّه آمدم ای عشق تا تو را بینم تویی که نقطه‌ی عطفی به اوج آیینم

تو را با دیگران می بینم و در "صبر" می سوزم کی ام من؟ روزه داری در میان روزه خوارانم

بی مهر و دلبری آن ماه عالمین من دیگر از زمانه که خیری ندیده ام

وین شعله که با هر نفسم میجهد از جان خوش میدهد از گرمی این شوق گواهی

تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم حال اگر چه هیچ نذری عهده دار ِ وصل نیست یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم

معـرفت نیـست در ایــن معرفت آموختگان ای خوشـــــا دولت دیــدار دل افـــروختگان

وهم باشد اینکه روزی دهر پایین آورد پرچمی را که خدا پیش از ازل افراخته

بيا واژه ها را عوض كنيم "شبت بخير" ديگر حلاوتِ قبل را ندارد بيا آرزوى ديگرى كنيم براى هم مثلاً بگوييم "شبت بى فكر"... :redface:

تا غمت خار گلو هست، گلوبند چرا؟ کشته‌هایت چه نیازی به تجمل دارند؟

باور کنید قشنگ نیست حاصلِ رابطه تان "تولدِ" دوستت دارم هایی باشد که بعد از جدایی هیچ کدام "حضانتش" را بر عهده نمیگیرید...

بيا واژه ها را عوض كنيم "شبت بخير" ديگر حلاوتِ قبل را ندارد بيا آرزوى ديگرى كنيم براى هم مثلاً بگوييم "شبت بى فكر"... :redface: