نتایح جستجو

5243 5243 سلام پس اگه نميشه نام كاربري من رو از javjafpa به mohammadjavad تغيير بدين.ميشه؟ اگه باز نشد به5243تغيير بدين ممنون

5243 5243 در دل تاريك اين شبهاي سرد اي اميد نا اميديهاي من برق چشمان تو همچون افتاب ميدرخشد بر رخ فرداي من

5243 5243 مقيم بر سر راهش نشسته ام چو گرد بدان هوس كه بدين رهگذار باز ايد

5243 5243 تا سحر چشم يار چه بازي كند كه باز بنياد بر كرشمه جادو نهاده ايم

5243 5243 نوش دارويي و بعد از مرگ سهراب امدي سنگدل اين زودتر ميخواستي حالا چرا؟

5243 5243 اگه گفتی اون لکه قرمزی که تو اسمون میبینی چیه؟!...نخیر.اون قلب من نیست که از دوریت پاره پاره شده!!....اون یه مگسه که رژ لب زده!!

5243 5243 تا سحر چشم یار چه بازی کند که بازبنیاد بر کرشمه جادو نهاده ایم

5243 5243 سالها دل طلب جام جم از ما میکرد وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است طلب از گمشدگان لب دریا میکرد

5243 5243 نمیدانم چه میخواهم بگویم زبانم در دهان باز بسته است در تنگ قفس باز است و افسوس که بال مرغ اوازم شکستست نمیدانم چه میخواهم بگویم غمی در استخوانم میگدازد خیال ناشناسی اشنا رنگ گهی میسوزدم گه مینوازد ابتهاج

5243 5243 مي خروشد دريا. هيچكس نيست به ساحل پيدا. لكه اي نيست به دريا تاريك كه شود قايق اگر آيد نزديك. مانده بر ساحل قايقي ريخته شب بر سر او، پيكرش را ز رهي ناروشن برده در تلخي ادراك فرو. هيچكس نيست كه آيد از راه و به آب افكندش. و در اين وقت كه هر كوهة آب حرف با گوش نهان مي زندش، موجي آشفته...

5243 5243 من و تو راهمان از هم جدا تقدیرمان این است تو چون شیرین و من از نسل فرهادم خداحافظ اگرچه حتم دارم مرا از یاد خواهی برد ولی هرگز تو از یادم نخواهی رفت خداحافظ دگر بعد از تو ای خورشید تابستانی عمرم ببارد برف دی بر تیر و مردادم خداحافظ تو را با لحظه های سبز و شیرینت رها کردم نگاهت را پس...

5243 5243 مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

5243 5243 دیشب به سیل اشک ره خواب میزدمنقشی به یاد خط تو بر اب میزدم

5243 5243 در محفل خود راه مده همچو منی را افسرده دل افسرده کند انجمنی را

5243 5243 در شبي تاريك كه صدايي با صدايي در نمي آميخت و كسي كس را نمي ديد از ره نزديك، يك نفر از صخره هاي كوه بالا رفت و به ناخن هاي خون آلود روي سنگي كند نقشي را و از آن پس نديدش هيچكس ديگر. شسته باران رنگ خوني را كه از زخم تنش جوشيد و روي صخره ها خشكيد. از ميان برده است طوفان نقش هايي را كه...

درخواست درخواست سلام لطفا نام كاربري من رو از javjafpa به mohamadjavad تغيير بدين.ممنون.باي

5243 5243 تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند

5243 5243 تنها، و روي ساحل، مردي به راه مي گذرد نزديك پاي او دريا، همه صدا شب، گيج در تلاطم امواج باد هراس پيكر رو مي كند به ساحل و در چشم هاي مرد نقش خطر را پر رنگ مي كند

5243 5243 یاد باد انکه ز ما وقت سفر یاد نکرد به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد ان جوان بخت که میزد رقم خیر و قبول بنده پیر ندانم ز چه ازاد نکرد

5243 5243 ترسم این قوم که بر دردکشان می‌خندند در سر کار خرابات کنند ایمان را