از درد باید بنویسم یا از غم؟!از دستان خالی باید بنویسم یا از قلبی شکسته یا از چشمان گریان خسته؟!دستانی که هیچ همراهی ندارند،دستانی که فقط خودشان یکدیگر را نوازشمیکنند و خود را درآغوش می کشند…قلبی شکسته که پر از غم و اندوه است،همنشینی ندارند و آنقدر شکستند تاخورد شدند…چشمانی که در سوی انتظارپدر،نا توان شده اند؛چشمانی که انتظار برگشتنپدرش را کشیده تا…از کدام باید بنویسم؟هر کدام درد است و غم…از هر سویشان درد دارند…خدایا می دانم وقت امتحان تمام نشده است اما من می خواهم زودتربرگه ام را بدهم…