فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا خوبترینم کافیست
محمدعلی بهمنی
-
فکر کردن به تو یعنی غزلی شورانگیز
که همین شوق مرا خوبترینم کافیست
محمدعلی بهمنی
گاهـي دوسـت داری
غافلگیــر شوي...!
مــثلا بفهمـی
یـک نــفر آن دور دورهــا،
آنجایي که فکـرش را هم نمیکردی...
"دعایت می کند"
میترسم بگویم
دوستت دارم ... !!!
کسي بشنود و چشمي
شور باشد و یخ بزند در دهانم
عاشقانه هایم از سکوتم اما همه را تو بخوان ... !
خواستی بگو تعارف نکن
آیی و
بگذری به من و
باز ننگری
ای جانِ من فدای تو
این نیز بگذرد...
عراقی
فدای تو
قابلی نداشت میخوای بازم بفرستم
گفتم چون چند روز نبودی فقط فرستادن متن به عنوان جایزه کمه، اینم بفرستم
خب تو هم که از من شیطون تری
نبودی چند روز متن تنها کم بود آخه دی
شبانه است گلی
دیگه ثبت نامش تموم شد اما یه چیزی از زندگی فهمیدم که ادم نباید به خودش سختی بده دوروزه دنیا ارزش اذیت کردن خودمون رو نداره
شاید قسمت منم اینجوری بوده
قربونت...
خب چی میخوای بفرستم هان؟
آره دیگه چیز دیگه ای میخوای؟
چرا تعجب کردی؟مگه نمیفرستم واست
3 ونیم راه بود توخود تهرانم تا خونه میشد 4 ساعت
من اصلا خوابگاه بمون نیستم ادم خونه گرفتن با دخترا هم نیستم
تنهایی تو شهر غریبم نمیمونم دیگه دیدم به من نیومده برم شهرستان
خودم اینو قبول دارم
تااخر عمرم ارزوی دانشگاه شریف وتهران تو دلم میمونه
هنوز تصمیم نگرفتم
فدای تو
منم دلم تنگ شده بود عزیزدلم...
آفرین دختر خوب جایزت محفوظه
به سلامتی
کی دفاع میکنی؟
من قبول شدم سراسری سمنان رفتم دانشگاهش خوب بود اما خیلی دور بود برام ،نمیرم
ازاینورا ازاد قبول شدم تهران جنوب میگم نرم اینم ،حالا نمیدونم ،تصمیم نگرفتمخوبم مرسی نازگل خانوم
چه خبرا؟چیکارا میکنی؟
به به علیک سلام خانوم...
چشمم روشن عشقت اینجاست اونوقت سرت گرمه
ممنون منم خوبم...
سلام...
خوبی عزیزم؟
نیستی دوستجون:-(
با نامه های کاغذی ام....... کشتی می سازم ده ها کشتی بادبانی کوچک!!
رهایشان میکنم به همان رودی که میرود به سمت خانه «تو»..!!
فقط ترسم از این است پیش از آنکه نامه هایم را بخوانی کشتی هایم غرق شوند.........!!!!
همیشه در کافه ها
زنی هست که پشت قهقهه های بلندش
دارد بغضی را سر به نیست میکند
بی انکه
دستش به اشکی آلوده شود!
همیشه ، در همه جا
زنی هست که
هیچ کس
هستی اش را جدی نمیگیرد.سلام خوبی گلی؟چطوری؟
چه خبرا؟
پستاتو میخونمااا خیلی قشنگه
خیال قشنگی ست؛
شنیدن صدای خش خش برگ ها،
بر زیر پاهایمان...
قدم زدن دو نفره مان، در پاییز!
اما هنوز؛
نه تو آمده ای،
نه پاییز...
ما عادتمان شده کسی را با عیار رفتاری چند سال و ماه قبلش بسنجیم.
فراموش کرده‌ایم آدم‌ها مدام در حال تغییر و بازسازی‌اند. انگاره‌هایی در ذهن‌مان می‌سازیم که رفتارمان را مکانیکی میکند. انگاره‌ها می‌شوند شورتکات ذهنی‌مان، تا اسم کسی می‌آید با همان شورتکات‌ها، قضاوت‌های اخلاقی می‌کنیم. قدرت تأمل‌مان کم شده، در شناخت همدیگر خساست به خرج می‌دهیم.
آدم است خب تغییر میکند.این را درک کنیم .
ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﮔﻔﺖ :
ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
مثل آدم بزرگــا؟!
ﭘﺴﺮﮎ
ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ :
ﻧـــــﻪ ؛ ﻧـــــﻪ !!
ﺭﺍﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﮑﯽ ...
پیام قبلش عکس نوشته رو فرستادم چون این روزا عکسا باز نمیشه پیام بعدی متنشو فرستادم:|
خوشحالم خوشت اومد
شبت بخیر عزیزم...
متنش اینه نمیدونم باز میشه یا نه:
"میان بندگانت هرچه دیدم
هوس ها جانشین عاشقی بود
به دستان دروغین محبت
گلی دیدم شبیه رازقی بود"
خدا رو شکر...
امیدوارم همیشه خوب باشی و لبت خندون باشه
سلام خانومی...
شکر خوبم...دوستم چطوره؟
این چه حرفیه دوستم میدونم
خواهش میکنم،منم ازت ممنونم بابت متنای زیبا گلمم
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...