soroush@bim
پسندها
111

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زنده ست واسه خودش جولون هم میده اتفاقا:biggrin:
    آرررره راست میگی با چیزای لهو و لعب:biggrin::biggrin:
    پس اینم پیر شه مثه همون میشهنذاریم کار به اونجا برسه:cool:
    آررهههههههههه خخخخخ:biggrin: باوشه [IMG]مگه زندس؟ من فکر کردم الان لتو پارش کردن [IMG]
    اما این موردی که تو میگی خرج داره دایی .. باید کلی وسیله برای شکنجه روحی روانیش جمع کنیم.. مخصوصا با چیزای لهو لعب صوتی تصویری :cool:
    خخخخ
    پیر بود اما خرفتم بود .. گرگم بود :cry:[IMG]
    :biggrin:
    آوره .. من خیلی پایم .. مخصوصاً در نابودی اساتید خخخ
    اما کم نمیشه .. من خودم با دوخترم نقشه شکنجه یکی از استادای پیرخرفتمو کشیده بودیم [IMG]
    منم پارسال همین بودم دایییه ماه تابستون تموم شده بود[IMG]
    حالا ایناشو آدم تحمل میکنه به شرطی که استاد نمره حقتو بده[IMG]
    اوهوم میام[IMG]اگه نمره خوبی بهت داد ببخشش اگه نه که آتیش بزنیم خیالمون راحت شه[IMG]
    دایی مشغول کار رو پایان نامه ست تابستون غیر تابستون تعریف نشده[IMG]
    ا دست این پروژه هامگه تمومی دارن دایی[IMG]
    هرکاری میکنی باز میبینی خونه اولی هنو[IMG]خو تابستون تموم شد[IMG]هنو واسه من شروع نشده ولی[IMG]
    اوره دایی ولی تنهایی میترسم برم[IMG]باهام میای؟[IMG]روز تحویل پروژه وقتی نمره پروژمو گرفدم بریم استادمو با هم آتیش بزنیم خیالمون راحت شه[IMG]هوم؟ میای مگه نه؟[IMG]
    درس دایی تموم شده؟تابستونش شرو شده؟[IMG]
    از احوال پرسیت دایی هم خوبه شکر:redface:
    چه کارایی میکنی دایی[IMG]باشه[IMG]
    بنزین واسه چی؟ کسی رو میخوای آتیش بزنی؟![IMG]
    خوبم داییدایی چطوره[IMG]چکارا میکنه[IMG]عه خو اینجوری نگو دایی:redface:
    خخخخ آخه پیجم بستس خودمم نیتونم تو پیجم پیام بذارم[IMG]عب نداره همینجا جواب بده موخونم[IMG]
    دایی میگما تو وسایلت بنزین پیدا میشه؟[IMG]
    دایییییییییییییییییی سلوووووووم
    بنزین داری[IMG]
    خوبم :)
    ببخشید دیگه زحمت شد خخخ

    عجله ای شد ایشالا دفعه بعد [IMG]
    سلااام.....خوبه شما هستین..:w30:
    کلا دوستان که نیستن...:(

    لطف دارین .....:redface:
    هیچی سلامتی..بیکار بیعار میچرخم
    خوهش میشه دایی[IMG]
    سلام سروش جان :)
    چطوری؟

    با بچه ها چه میکنی؟
    ببخشیدا چند روز پیشت بودن منم رفتم مسافرت [IMG]
    ممنون.تو خوبی؟
    اگ کاری از دسم برمیاد بگو ها تعارف نکن
    ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ
    ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ ، ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ
    ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ
    ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ ﻭ ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ
    ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ...
    ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
    ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
    ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
    ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑاشیم , ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ پایین تر ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿدیم
    ﺷﺎﯾﺪ حکمت این تفاوت این است که ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ،
    ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ ,
    ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ ،!
    ﺍﻧﮕﺸﺖ ها اینگونه ساخته شده اند. از ساختار انگشتانمان یاد بگیریم،ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ،
    ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ را تجربه خواهیم کرد.

    مجلس میهمانی بود… پیرمردی از جایش بر خواست تا به بیرون برود ؛ اما وقتی بلند شد عصای خویش را برعکس بر زمین نهاد و چون دسته عصا بر زمین بود تعادل کامل نداشت ؛ دیگران فکر کردند که او چون پیر شده است ..! دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه احوال خود نیست؛ و به همین خاطر صاحب خانه با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفت: پس چرا عصایت را برعکس گرفتی؟!! پیرمرد آرام و متین پاسخ داد: زیرا انتهایش خاکی است ، می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود … " مواظب قضاوت هایمان باشیم " می گویند: انسان های خوب به بهشت میروند …
    اما من میگویم: انسان های خوب هر جا که باشند آنجا بهشت است ….
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا