Saeed.bi
پسندها
7,539

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلامممم.
    تفکر و تعقل و ایمان و خیلی موارد دیگه هست خب تو قرآن هر کدومش کارکرد خودشون رو داره.
    نور ایمان بی واسطه ست.نور علم رفلکت نور ایمانه.
    بعد آخه علم به چه طریقی؟پوزیتیویسم؟حس گرایی؟
    تو خود غرب به این میگن ساینس.اونا یه مفهوم کاملتری دارن به اسم نالج.از دکارت به این ور نالج تقلیل داده شد به سانس.یعنی که حاصل از پوزیتیویسم و حس گرایی موارد دیگست.بخاطر همین تو فلسفه علم که تو قدیم این پرسش رو که "چه باید بدانم؟" تبدیل شد به اینکه "چه میتوانم بدانم؟"
    یعنی اینکه هز چیزی که من شخص میتونم بدونم اونچیز وجود داره و در غیر اینصورت وجود نداره یا وجودش اهمیتی نداره برای من.

    تفکری رو که میگی قبول دارم ولی تفکر لوازمی داره که اگه اون لوازم مخدوش باشه تفکر به سرانجام نمیرسه.

    حاجی تو بحث مفاهیم و اهمیتشون خیلی مطالعه کن.بخصوص موارد مربوط به تاویل متن که تو قرن اخیر تو خود غرب هم خیلی بهش پرداختن.
    چون باید برای خودت مشخص کنی که تفکر یعنی چی.
    دقیقا همینه.
    خیلی از این روستایی ها هیچکدوم از این چیزا رو نمیدونن ولی زندگیشون خیلی بهتره.
    من زندگی خیلی از این فلاسفه رو خوندم.کمتر کسی توشون بوده که حاصل این تفکراتش رو یه زندگی خوب ازش بسازه.معمولا تنها و بعضی هاشون هم مالی خولیایی بودن اصلا.
    ایمانه که مبنای عمل و انرژیه.علم روشنیش خیلی کمه.گرما هم که اصلا نداره.
    علم باید از درون انسان بجوشه.علم حصولی که کسی رو نجات نمیده.
    اونا رفتن ته یه سری چیزارو در آوردن با توجه به به مبانی ای که داشتن که از تفکر بدست آوردن.یعنی انسان رو بی نیاز از یه سری موارد دونستن.حالا همون آدما که پدران همون علوم هستن میگن اون علم خورده زمین.مثلا استیگلیتز کمه آدمیه.یا همین رورتی که اومده بود تهران میگفت فلسفه دیگه بکار نمیاد مگه کم آدمیه.ولی ما هنوز دنبال این چیزاییم.
    ما حداقل چیزی هست که بهش چنگ بزنیم.اونا که دستشون خالیه.
    قرتی برای چند ثانیشه .... فراتر از تصورات شدی تو این زمینه .... خخخخ
    دمت گرم سعید جون
    شوخی کردم ... بهت میاد ... بد نشده ...خوبم شده
    آره الکی مثلا خیلی دقیق هستن
    آره باهات موافقم.
    ولی تعریف انسان عوض شده.اگه اون زمان یعنی 2500 سال پیش تخنه یا تکنولوژی امروز یه ایده بوده ،حداقل میدونستن چی میخوان ازش.ولی انسان امروز تعریفش عوض شده.
    انسانی که اقتصادش رو نتونه درست کنه و آخرش بیان بگن علم اقتصاد مرده یا بگه جامعه شناسی مرد یا فلسفه مرد و ... دیگه این انسان چه فرقی میکنه بره فضا یا نره.
    به عالی ترین درجات تکنولوژی هم که برسیم باز بشریت از شما سوال میپرسن که آیا تونستی منابع محدود رو به نیاز های نا محدود تخصیص بدی؟
    اونجاست که تکنولوژی تهوع میاره.
    18/12؟؟ اون 0.12 رو از کجاشون آوردن ....؟؟
    سعید جیگر عجب عکسی گذاشتی رو واتس اپ ... .. ایول بابا
    بخشی نامه حضرت امام)ره( به عروسش فاطمه طباطبایی در سال آخر عمر ایشان : سفار اربعه با طول و عرضش از سفر به سوی دوست بازم داشت نه از فتوحات فتحی حاصل و نه از فصوص الحکم حکمتی دست داد،
    چه رسد به غیر آن ها که خود داستان غم انگیزی دارد و چون به پیری رسیدم در هر قدم آن مبتلا به استدراج شدم تا به کهولت و مافوق
    آن که الآن با آن دست به گریبانم و چون دخترم ازین مرحله فرسنگ ها دوری و طعم آن را نچشیدی که خدایت به آن برساند با حذف
    عوارض آن

    خوبه سرچ کردن ولی همش قیل و قاله.
    ببین غرب چقدر تو حیرت مونده.به کنولوژی رسیده ولی آیا تکنولوژی انسان رو نجات میده؟
    اونچه که تو تو زندگینامه نوشتی فخر زمانه هم کمشه:)
    به کجا رسیدی؟
    نزاشتم جوهر پستت تو اون تاپیک آشپزی خشک بشه...
    برو سـِـ که کردی رو ببین :|
    ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ !
    ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ ...
    ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯ ...!
    ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ
    ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ؛
    ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ،
    ﺗﺎ ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ؛
    ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ؛
    ﻫﺮﺯﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ...
    ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ
    ﻭﻟﯽ ...!
    ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﺍﻧﮑﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ،
    ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﮐﻢ ﻧﺒﻮﺩ...
    اگه اشتباه نکنم بختاری باشید که اگه اینطور باشیه شما که لر بزگ حساب میشیدوما کوچیک شما:smile:
    ولی نکته ای که هست و فلسفه اسلامی ازش غفلت میکنه و یه سری مکاتب فلسفی در غرب اینه که نشستن یه گوشه ای و بحث های صرفا ذهنی کردن بدرد نمیخوره.حیکیم یا فیلسوف (این دو تفاوت دارنا) باید به پدیده های عالم نگاه کنن و پی به متافیزیک ببرن.بخاطر همین فرا علم فیزیک(این کلمه فرا علم من در اوردیه.چون فیزیک از حیث اهمیت بین فلسفه و علم قرار داره) اینقدر اهمیت داره.منتها یه پرسش اولیه وجود داره که حکمت و فلسفه تو اون اختلاف دارن.البته اصالت با حکمته.
    سلاممم.
    مخلصیم.خواهش میکنمم.

    ندونستن فلسفه تو غرب و حکمت در اسلام(نه فلسفه اسلامی) و پرداختن یه واقعیت ،درک درستی از پدیده ها نمیده.چه پدیده هایی که بشر تولید میکنه و چه اونایی که از قبل بوده.

    دو تا عکس پایین رو ببین:





    [IMG]

    چطور میشه دکترین های پدیده ها رو فهم کرد وقتی فلسفه یا حکمت اون رو نفهمید؟
    راستی تو اندیشه اسلامیه که تازه داره حکمت های مضاف خیلی از علوم تبیین میشه.
    چپی واسه اندیشه غربه که قدمت چند صد ساله داره.

    حتی همون مسئله داروین هم ادامه یکی از جناح های فلسفیه(کلمه جناح من درآوردیه)
    فلسفه مبتنی بر آرخه یا خاستگاه (هر پدیده) در انتها به داروینیسم میرسه.


    روند شناخت چه تو اندیشه غربی و چه اندیشه اسلامی این سازو کار رو حتما باید طی کنه وگرنه به هیچ جا نمیرسه.منتها تو فلسفه درخته.تو حممت جنینه.حکیم در حالت جنین درختی از ذهنش روییده میشه که این دیگه سازوکارش بقول قرآن کلمه خبیثه نیست که انسان رو به انکار برسونه.
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا