سلامممم.
تفکر و تعقل و ایمان و خیلی موارد دیگه هست خب تو قرآن هر کدومش کارکرد خودشون رو داره.
نور ایمان بی واسطه ست.نور علم رفلکت نور ایمانه.
بعد آخه علم به چه طریقی؟پوزیتیویسم؟حس گرایی؟
تو خود غرب به این میگن ساینس.اونا یه مفهوم کاملتری دارن به اسم نالج.از دکارت به این ور نالج تقلیل داده شد به سانس.یعنی که حاصل از پوزیتیویسم و حس گرایی موارد دیگست.بخاطر همین تو فلسفه علم که تو قدیم این پرسش رو که "چه باید بدانم؟" تبدیل شد به اینکه "چه میتوانم بدانم؟"
یعنی اینکه هز چیزی که من شخص میتونم بدونم اونچیز وجود داره و در غیر اینصورت وجود نداره یا وجودش اهمیتی نداره برای من.
تفکری رو که میگی قبول دارم ولی تفکر لوازمی داره که اگه اون لوازم مخدوش باشه تفکر به سرانجام نمیرسه.
حاجی تو بحث مفاهیم و اهمیتشون خیلی مطالعه کن.بخصوص موارد مربوط به تاویل متن که تو قرن اخیر تو خود غرب هم خیلی بهش پرداختن.
چون باید برای خودت مشخص کنی که تفکر یعنی چی.
تفکر و تعقل و ایمان و خیلی موارد دیگه هست خب تو قرآن هر کدومش کارکرد خودشون رو داره.
نور ایمان بی واسطه ست.نور علم رفلکت نور ایمانه.
بعد آخه علم به چه طریقی؟پوزیتیویسم؟حس گرایی؟
تو خود غرب به این میگن ساینس.اونا یه مفهوم کاملتری دارن به اسم نالج.از دکارت به این ور نالج تقلیل داده شد به سانس.یعنی که حاصل از پوزیتیویسم و حس گرایی موارد دیگست.بخاطر همین تو فلسفه علم که تو قدیم این پرسش رو که "چه باید بدانم؟" تبدیل شد به اینکه "چه میتوانم بدانم؟"
یعنی اینکه هز چیزی که من شخص میتونم بدونم اونچیز وجود داره و در غیر اینصورت وجود نداره یا وجودش اهمیتی نداره برای من.
تفکری رو که میگی قبول دارم ولی تفکر لوازمی داره که اگه اون لوازم مخدوش باشه تفکر به سرانجام نمیرسه.
حاجی تو بحث مفاهیم و اهمیتشون خیلی مطالعه کن.بخصوص موارد مربوط به تاویل متن که تو قرن اخیر تو خود غرب هم خیلی بهش پرداختن.
چون باید برای خودت مشخص کنی که تفکر یعنی چی.