امیرعلی& Z
پسندها
9

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دستشو می گیری ،نگرانت میشم!
    دور میشی ،میری!
    نگرانت میشم
    دستتو میگیره
    دور میشه ،میره
    تو را از دست دادن ،تلخه ،نفس گیره
    دستام یخ کردن
    تو سرم اتیشه
    وقتی از هم دوریم نگرانت میشه
    هزارساله که رفتی
    من هنوز پشت شیشه ام
    موها تو باد برده
    عطرش جا مونده پیشم
    حال و روزم خوب و خوش نیست
    بی تو نا ارومم
    به یادت که میوفتم نگرانت میشم
    نگرانت میشم
    نازکی
    رنجوری
    توی ظاهر اما یاغی و مغروری
    چشمات می خندن توی قاب چوبی
    نگرانت هستم
    رو به راهی؟خوبی؟؟
    هزار ساله که رفتی
    من هنوز پشت شیشه ام
    موها تو باد برده
    عطرش جامو مونده پیشم
    حال و روزم خوب و خوش نیست
    به یادت که میوفتم نگرانت میشم
    توی عکس تازه ات بازم می خندی!
    اون که پیشش هستی!
    عشقم حالیشه؟
    اگه دوباره عاشق شی!
    نگرانت میشه؟!
    نمیدانم ...

    نمیدانم که چرا تنهایم گذاشتی آخر تو برایم یک باید بودی

    بایدی که آخرش خوش میشد اما نمیدنم تو چرا با دل من خوش نبودی

    بودی و میدیدی که چطور عاشقت بودم اما نمیدانم که چرا دست روی دلم گذاشتی

    من و دل عاشقم را رد کردی، چشمانت را به رویم بستی و از روی دلم گذر کردی

    هنوز که هنوزه جای پایت بر دل مانده چنان زخم است که هیچ درمانی برایش نیست

    به جای اینکه روز به روز بهتر شود اما نمیدنم انگار بهتر شدنی در کار نیست ...

    نمیدانم شاید با گفتن هر نمیدانم فقط خودم را گول میزنم ، شاید بدانم ...

    شاید بدانم که چرا رهایم کردی که چرا مثل یک تکه کاغذ مچاله ام کردی

    من برای تو تکیه گاه محکمی بودم اما با یک نه گفتن تو ... بدجور فور ریختم

    از آن زمانی که گوشم آن نه را شنید هر چه توان داشتم به کار گرفته ام

    اما نمیتونم خود را جمع کنم انگار دنیا برایم به آخر رسیده است

    آری به آخر رسیده است چون تو دنیای من بودی که توام رفتی

    بی تو هر لحظه ام تاریک و سرد است، پر از آه و درد است ...
    اگر بدانی
    جایگاهت کجاست ، مرا باور میکنی
    اگر بدانی چقدر دوستت دارم ، درد مرا درمان میکنی
    تو عزیزی برایم ، تو بی نظیری برایم
    حرف دلم به تو همین است
    اگر بدانی چقدر عاشقت هستم به این عشق شک میکنی
    شاید باور نکنی تا این حد دیوانه وار عاشقت هستم
    اما باور کن ، چشمهایت را باز کن و حال و روز مرا ببین
    این بی قرار ها و لحظه شماری های مرا ببین
    درون غوغای عشق گم شده ام
    گمشده ای هستم که تنها تو را میبینم
    و تنها تو میتوانی مرا پیدا کنی
    نه ادعای عاشقی دارم و نه شعار میدهم
    ردپای مرا ببین که به کجا میروم!
    میروم همان جایی که تو خواهی آمد
    مینشینم به انتظارت تا تو بیایی
    شاخه گلی را تقدیم به تو میکنم
    تو را می بوسم و نوازش میکنم
    تا تصویر عشق زیباتر شود
    تا هوای با هم بودن عاشقانه تر شود
    شاید این جمله شبیه قصه ها باشد
    شاید این حرفها تنها شعر و شعار باشد
    همیشه در کنارت میمانم
    با من هم کنار نیایی باز هم عاشقت میمانم
    دلم را از هر چه غم در این دنیاست خالی کن
    اگر بدانی جایگاهت کجاست
    به آن اندازه که برایت میمیرم ، عاشقم میمانی
    کار خوبی کردی ...
    بازم بیااا ..
    منم همچنین :redface:
    سلامتی
    امن و امان ...
    وااااااااای سلام داش امیرعلی ....خوبی؟!!
    چه عجب! از این ورا؟!!!
    یادی از ما کردی؟!!
    نام تو را به یدک می کشم
    نه اینکه بگویم برای منی
    نام تو را به یدک می کشم
    چون در خیالم برای منی
    چون مسافرجامانده از قطاری
    چون همه رفتند
    تورا برای من گذاشتند
    هیچ کس نیست
    جز من و تو
    چون تو آن منی
    مال منی
    امیرعلی
    دلم تنگ است ..
    سرد و بی روح

    نشسته ام به پای شعر
    به سرودن های متوالی بی مورد
    دلم تنگ است
    واین دل تنگی های مداوم
    کار دستم می دهد ..
    کار دستم می دهد..

    مردم می گویند..
    دل تنگی کار عاشقان است
    ای دل من!
    دل تنگی چیست؟
    زهرامحدثی(گیلانی)
    هوای خوبی است خالی از تملق..
    دلم تنگ کسی است ...
    تنگ نفس های مداوم...
    تنگ قلبم که می رود رو تکرار .......
    دلم .....
    واژه ی غریبیست ..
    خالی از عشق .....
    دفترم سفید باشد یا سیاه فرقی نمی کند ....
    مهم دید من به دنیاست ........
    مهم اینه که تو مثل نفس می مونی ........
    مهم تنهایی هر لحظه با توست ........
    مهم زندگی من و توست .....
    مثل دو خط عمود ........
    می ایی مثل توان می شوی ..
    شادی هایم عذاب روز هایم می شوند .......
    ببین .....
    من باز می نویسم .......
    هنوز دستانم توان نوشتن دارد ........
    هنوز قلبم روی تکرار است .......
    هنوز منم و تو ........
    زهرامحدثی(گیلانی)
    حواست نیست ...
    حواسم هست به تک تک کلمه هایت .......
    حواسم هست ......
    می نویسم بی پروا برای تو ........
    من شعر می سازم واژه های موزونت
    قافیه ها را ردیف می کنم برای بودنت ...
    به خط می کنم تمام دل های دنیا را ......
    می نویسم تا از یاد نبری .......
    از یاد نبری که از یاد نمی برمت ...
    ازیاد نبری حرف هایت برای من حال خوب هر روزند .......
    حرف هایت برای من آرامش ابدین
    حرف هایت برای من شعرند .......
    غزل هایی که سپید می کنم قدم هایشان را ......
    سپید می کنم دلم را ........
    خالی از بودن های متوالی .......
    خالی از همه چیز.........
    تنها برای تو ........
    همه ی سد ها را بر می دارم ......
    نمیشه بی تو خندید ........
    نمیشه بی تو دل به دنیا بست ......
    نمی شود ...
    زهرامحدثی(گیلانی)
    دقیقه ها می گذرد .....
    خیره به آسمان.....
    ماه می خندد .......
    آری ماه من! بخند ....
    خیره شدن به ماه جرئت جنون می خواد ......
    بخند که با گل خنده ات .......
    زندگی به روی من می خندد..
    زهرامحدثی(گیلانی)
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا