Pure Liveliness
پسندها
538

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    والا زیاد دقت نکردم ولی بستگی به میزان کاری که سرم ریخته و mood ام داره. اگه روحیه‌م خوب باشه و کارم زیاد، شاید 5 ساعت اینا خوابیدم. اگه حال و حوصله نداشته باشم، یا زیاد میخوابم یا طول روز مفید نیستم. مثلاً اون اوایل که از آلمان اومده بودم روزی راحت 15-14 ساعت مفید کار میکردم، ولی مثلاً یه ماه پیش روزی 4 ساعت. الان هم که توو خونه هستم یه مقدار خسته‌ام ولی شرایط فراهم هست روزی حداقل 10 ساعت میتونم کار کنم.
    وای آره
    ولی خیلی هم صحبت نبودیم انگار:(
    اینم سوتی اخرسال ِ من:د ی
    ممنونم دوستم
    سال خوب و پرازموفقیت و شادی درانتظارتون باشه .
    کارت تبریک باسلیقه ای بود .خوشحالم ازاشنایی باشما:)
    چه خوش سلیقه اس این کارت تبریکه:D
    ممنونم ممنونم ممنونم:gol::gol::gol:
    سال نو شما هم پرررررررررررررر از خبرای خوش و سلامتی و ندرستی و شادابی و غبراقی
    مرسی پیور عزیز، عید شما و خانواده‌ی محترم هم مبارک باشه :gol:
    امیدوارم از بهترین‌های سال‌های زندگی‌ت باشه :gol:
    یه مقدار با کمبود وقت مواجه هستم ولی بناب رفتیم هم رفتیما از قدیم گفتن دیوانه از هفت دنیا آزاده [IMG][IMG]
    تشریف بیارید حتماً، نمیذاریم بد بگذره :smile:
    آره، ریز و درشت همدیگه رو میدونیم :smile:
    پیور من برم یه کم کارامو راست و ریس کنم که اوضاع خیطه. فردا گزارش میدم :D شب بخیر :gol::gol:
    مرسی متچکر :gol::gol: سعید و بابک اینترنتی دوست شدیم، خیلی هم دوست شدیم، ولی دوستیامون ادامه داشته و خواهد داشت به امید خدا
    بدونه زیاد خوشحال میشین شاید یه حرکت بزنه حالا سابقه‌ی چی‌توز موتوری داشته، ولی باید اجازه بگیرم که اون عکسش رو بذارم [IMG][IMG]
    من خودم میخواستم دیزی بزنیم، آقا گریه زاری کرد که بدغذاست و فلانه بیساره :razz: دومین پسری هست که از دیزی خوشش نمیاد :mad:
    ما خودمون توو تبریز میخوایم بخوریم، نمیخوایم که بریم بناب. 1.5 ساعت فاصله هست. دیگه خود بناب هم مثل قدیما کباباش پهن و عریض نیست ولی چه تبریز چه بناب کبابا و کلاً دیزی‌هاش به نسبت تهران بهتره. ولی فست‌فود مثل پیتزا و ساندویچ و این چیزا تهران بهتره. شما بیا، مهمون ما از دم :gol:
    این بنده‌ی خدا تا چند روز پیش فکر میکرد تو پسری
    فکر کنم این چند وقت اخیر به این نتیجه رسیدی که من آدم خشکی نیستم :biggrin: شرمنده نمیتونم کل چت رو بذارم، راه نداره اصلاً [IMG]
    مرسی قربانت :gol:
    ببخشید پیور با دوستم قدم زنون داشتم برمی‌گشتم خوابگاه، یه کم طول کشید.
    اون جمله‌ی آخرت توو پیام اولت (1) رو متوجه نشدم واسه چی بود.
    :gol:
    2
    ریاضی مهندسی رو به نظرم جزوه‌ای چیزی گیر بیار و با کتابای قطور خودت رو الاف نکن. اگه مانشت رو خوندی ببین کی با کمترین تلاش بیشترین نتیجه رو توو این درس گرفته. روی فصل‌های اون دو سوالی که همیشه میاد میتونی تمرکز کنی.
    هوش و نرم‌افزار در حدی بخون که معدلت خراب نشه. مخصوصاً نرم‌افزار که سر و ته‌ش مشخص نیست.
    در مورد زبان‌های برنامه‌نویسی ایده‌ای ندارم...
    در کل من از progress ات راضی هستم، انشاالله خدا هم راضی باشه 15 فروردین ازت ریپورت میگیرم :D
    داداشت همون فنچوله هست که گفتی؟ گوشی رو بده بهش یه صحبت مردونه بکنم باهاش کل عید از اتاقش بیرون نیاد [IMG]
    1دوباره سلام
    در کل به نظر وضعیتت (با توجه به موارد جانبی که گفتی) خوبِ متمایل به عالی هست.
    در مورد زبان کنکور، جریان وایبری که گفتی نمیدونم چقدر مفید باشه ولی کلاً از کاری که میکنید خوشم اومد، باعث میشه حال و هوای آدم عوض بشه.
    درس‌هایی مثل طراحی الگوریتم و داده ساختار که 2 درس هستند به نظرم الان که فکر میکنی عقب هستی، میتونی اون کتابای دومی که برای مدار منطقی و معماری میخونی رو نخونی و روی این‌ها وقت بذاری تا وقتی که تونستی به پای بقیه برسونیش.
    محاسبات و آمار تقریباً شب امتحانی حساب میشه و بخونی هم یادت میره، مخصوصاً محاسبات. اگه ته دلت راضی نبود میتونی آمار رو شروع کنی، ولی محاسبات رو لزومی نداره تا تابستون شروع کنی. فکر کنم هنوز اصلاً این درس رو نداری، حتی میتونی همون ترم مهر برداری، چون حفظی‌مانند هست و باعث میشه سر کنکور حضور ذهن خوبی داشته باشی. یعنی داشتن یه درس در ترم پاییز که توو کنکور میاد نکته‌ی مثبت حساب میشه، به شرطی که بقیه رو تا حد خوبی خونده باشی (برای کامپایلر هم صدق میکنه).
    اون نقطه چینا خودکارت نمی‌نوشت توو پروف من تستش کردی؟
    دل‌خوشیمون اینه، این رو هم ازمون بگیر [IMG]
    می‌دونم برای همین ناقص برداشت کرده بودی، خوندی هم مشکلی نیست :)
    دنبالاخ (با ضمّه روی دال) به فارسی معنیش میشه ملّق یا ملّق زدن، از اونایی که بچه‌ها کله‌شون رو روی زمین میذارن و ... مثل این عکس
    اینکه چرا به سعید دؤنبالاخ میگیم سعید دؤنبالاخ یه علتش اینه که دیگه دیدیم همه چی میگیم صداش در نمیاد، اینو هم بگیم دیگهعلت اصلی‌ش هم امضاشه: "آینده‌ای خواهم ساخت که گذشته‌ام جلویش زانو بزند" که من زانو زدن رو ربطش دادم به دنبالاخ زدن :D
    سلام
    پیور پیامای این سعید دؤنبالاخ‌پور رو نخون بی‌ادبه، روی تو هم تأثیر میذاره :D نه فعلاً بحث internship بود، تا اپلای و نتیجه‌ش یه سال مونده ولی مرسی از لطفت :gol:
    قربوووونت برم من :heart::heart:
    آخه اونموقع که اومدم باشگاه داشتم باخودت تو وایبر حرف میزدم خواهری:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا