Autumn girl
پسندها
2,499

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • درکوچــــــــــه های دلم مشکوک قـــــــــــدم نزن ..

    اینجـــــــــــا جز خودت چیزی نمیابیـــــــــ!!
    و خدا خواست که یک عمر نبیند...


    یعقوب...


    شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد...
    مــادر بــزرگ خــــيال ميــکند

    هــرچه بيــشتر برايــش قــرص بنــويسند
    بيــشتر زنــده مــيــماند !
    مــثلِ مــــن
    کــــه خــيــال مــيکــنم

    هــرچــه بــيشــتر از تــو بــنويــســم . .
    گاهی باید...


    بغضت رو بخوری و اشکت را تف کنی...


    که مبادا دل کسی بلرزد...


    حتی در تنهایی خودت هم....


    حق اشک ریختن نداری...


    چرا که قرمزی چشمهایت,دل میشکند...


    آری کوه بودن,به سنگ بودن نیست...!!!
    بغض گير كرده در گلو....



    درست جايي شروع ميكند به درد كردن كه...


    ميداند بيرون آمدنش هم دردي را دوا نميكند...
    من یک دختــــرم...






    هر چقدرم که اَدایِ محکـم بودن را در بیاورم...





    هر چقدر هم که اَدایِ مستقل بودن را در بیاورم...





    وبگویم "ممنون خودم از پسش بر میام"





    باز هم ته تهش..




    به آن سینه ی پهنه مردانــــه ات پناه میاورم..

    بـه سـلامتي اونـي که


    وقـتي دل بـسـت

    تــا آخـرش در رو روي هـــمــه بـسـت.....!
    دلکم میدانم...!!



    تو هم مثل من از بودنشان ...


    از عادت دادن هاشان ...


    از نبود همیشگی شان ...


    از تکرار این تابع خسته شده ای ...


    به احترام تن زخم دیده ات؛


    معادله را عوض می کنَم ...


    بگذار بیایند و بروند ....



    غصه نخور عادت را خط زده ام...!!!
    من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !



    پنجره ی اتاقم را باز می کنم


    و فریاد می زنم :


    تنهاییت برای من !


    غصه هایت برای من !


    همه بغضها و اشکهایت برای من !


    لبخند برایم بزن ...


    بخند ...


    آنقدر بلندتا من هم بشنوم صدای خنده هایت را...


    صدای همیشه خوب بودنت را ...
    لبخند دروغــکی چرا…؟؟


    خــــوب نیستـــــم . . .

    مثل قرصـــی که نیم شب،بدون آب گیـــر می کند...

    گیر کرده ام در گلوی زندگـــــی…!!!

    کاش می توانستم راحـــت حرف بزنم...

    چیزی بگویم از دلتنــــگی...


    میان آدم های این اتاق مجازی...

    فقط می گویم دلتنگـــم...


    این سکــــــوت را دوست دارم...

    لال بودن را ترجیـح مـــیدهم ...

    وقتی کســـی نیست...



    عمق درد پنــهان شده در حرفهایم را حــــس کند…!!!
    خدایا...


    ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن


    خیری ندیده ایم از این اختیارها ...
    لعنت به همه قانون های دنیا


    که تو هیچ کدومشون


    شکستن دل یه آدم، پیگرد قانونی نداره ..
    این گردنبند را تا آخر عمر


    از گردنم باز نمیکنم..


    وقتی موقع جدا شدن از آغوشت


    به لباست گیر کرد و


    گذاشت برای آخرین بار


    خوب صورتت رو ببینم...!!

    اینطور نمیشود

    باید یک غریق نجات همیشه همراهم باشد

    غــرق در فـکرت شدن

    اصلا دست خودمــ نیست…..

    پتروس..........کاش بودی و انگشت مبارکت را


    فرو میبردی در چشم و چال ما...!!!


    عجیب چکه میکند این روزها...


    دنیا دارد خیس میشود....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا