هرچه با من اینجاست رنگ و رخ باخته است....
افتابی هرگز بر فراموشی این دخمه نینداخته است...
من در این گوشه خاموشه فراموش شده ..
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده..
یاد درنگینی در خاطر من گریه می انگیزد...
ارغوانم انجاست...ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید چون دل من که چنین خون الود هر دم از سینه فرو می ریزد..