الهه از اینکه عطیه داشت میرفت خیلی ناراحت بود فک کنم بخاطر دعاهای اونه که عطیه بابل موندگار شد....یه شوهر بابلیم براش پیدا میکنیم ...

چقد خوب میریم خونشون دوباره آش میخوریم میریم امام زاده قاسم .....وووااوووو

ایشالا بالا نبره ....
من خودم یادم میمونه پیدات میکنم ...عطیه که کلا حواس نداره ...

قربونت برم خیلی خوشحال شدم عزیزم ....
دیگه اینجا تنها نیستم ...چند تا دوست خوب پیدا کردم ....
موفق باشی
بازم میبینمت ایشالاااا..
