"زهرا"
پسندها
1,188

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • شهریوری ها و یک زندگی آرام و بدون ماجرا ؛ متولدین شهریور ماه برای ارضای خواسته‌های خود با احتیاط کامل، سنجیده، عقلانی و تدریجی عمل میکنند.آنها خواهان مشاهده حد کمال در طرف مقابلشان هستند و در کنار آنها، صبر و شکیبایی را یاد خواهید گرفت و به همان شکل با آنها باید رفتار کنید.از آن جاییکه آنها از به هم ریختگی، بی‌نظمی و شلوغی بیزارند باید همیشه محل زندگیشان را تمیز و مرتب نگه دارید.آنها فقط خواهان عشق و محبت از سوی عزیزانشان نیستند، باید اطمینان حاصل کنند که شما صمیمی‌ترین و بهترین دوستشان نیز هستید.هرگز به زور خوراکی ای به آنها ندهید که دوست ندارند چون آنها نسبت به برنامه غذایی و سلامت و تندرستی شان بسیار حساس هستند.آنها خواهان برخورداری از یک زندگی آرام و بدون ماجرا هستند، از این رو دوست ندارند در کانون توجهات قرار بگیرند.
    زن بهمن ماهاز نطر فکری و روحی معمولا ثابت قدم و با وقار است و همیشه می داند مقصود و هدفش چیست.گرچه در مسایل عشقی به آسانی نوسان پیدا می کند,لیکن موجودی با محبت است البته او را به آسانی نمی توان بدست آورد.او هرگز خود را به پای شما نخواهد افکند,زیرا معمولا کمی سرد و کناره جوست.لازم است اظهار علاقه زیادی به او بکنید و ممکن است برای از بین بردن خودداری او مجبور شوید وقت زیادی صرف کنید.حتی پس از اینهمه باز ممکن است وقت خود را بی جهت تلف کنید.مگر اینکه ار جهت شخصیتی,هوش و درک کلی با او برابر باشید.
    اگر بتوانید توجه او را جلب کنید موجود خوشبختی هستید.زن متولد بهمن با زمان حرکت می کند
    و اگر بخواهید از نظر هوش با او برابری کنید بایستی در جریان مسایل جاری و هنری قرار داشته باشید.اگر می خواهید برایش جاذبه داشته باشید بایستی روراست,صمیمی,بی پیرایه و بی ریا باشید.جروبحث,پرخاش و اختلاف او را خیلی ناراحت می کند و نمی تواند چنین حال و هوایی را تحمل کند. بیش از هر چیز تحت تاثیر عقاید شما قرار می گیرد بشرط اینکه این عقاید مترقی و آرمانی باشد.
    دلم که میگرد ...نمی شنوم صدای هیاهوی این مردم تلخ را..
    دلم که میگیرد ...نمی بینم هیچکدامشان را...
    دلم که میگیرد ...تنها صدای تو،لبخند تو،و چشمان تو
    هستند تنها درمان دل خسته ام ..
    من با یاد تو ودستان مهربانت...
    با یاد تو ودل آرامت ...
    آرام میگیرم...
    بیشتر بیا...
    بیشتر بیا به خوابم ...
    بگذار حقیقی شوند رویاهایم..
    بگذار مهربانم...
    محرومم از وجودت ...
    بگذارآرام بگیرم با حضور روحت در کنارم
    بگذار مرور کنم تمام خاطراتمان را..
    من روزهاست که خوشم با خاطراتت
    "زهرا"
    یادت میوفتم..هرجاکه میرم..
    با یاد چشمات آروم میگیرم...
    یادت میوفتم هرلحظه ...همیشه
    این جای خالی هرگز پر نمیشه...
    یاد تو اینجاست کنارمن همیشه..
    یادی که هرگز از ذهنم دور نمیشه..
    ازوقتی رفتم شکستم تو غم و درد...
    یه بغض کهنه ...منو دیونه میکرد..
    دلم تنگ شده باز برای اون خاطراتمون..
    من ندارم از تو حتی یه دونه نشون..
    به کی بگم من ...کجا بگردم..تا کی میارم من دووم..
    توی خواب و بیداری میبینمت همش تورو
    دلم میگیره....
    تنهای تنهام....یه بیقرارم...
    قول داده بودم دیگه تنهات نذارم...
    عکسات همین جاست...تنها یادگارم..
    وقتی تو خوابی ...به یاد توبیدارم..
    یاد تو اینجاست...کنارمن همیشه...
    یادی که هرگز از ذهنم دور نمیشه..
    ای دوست..
    درازنای شب اندوهان را...
    ازمن بپرس..
    که درکوچه عاشقان تاسحر رقصیده ام!
    وطول راه جدایی را
    ازشیون عبث گام های من
    برسنگفرش حوصله راه
    که همپای بادها
    درشهر و کوه و دشت
    بدنبال بوی تو
    گردیده ام
    وساعت خود را
    باکهنه ساعت متروک برج شهر
    میزان نموده ام..!
    ای نازنین
    اندوه اگر که پنجه به قلبت زد
    تاری زموی سپیدم
    درعود سوز بیفکن
    تاعشق رابر آستانه درگاه بنگری!
    نصرت رحمانی
    منو تا زنده ای یادت نمیره........دعاکردم دلت از عشق بریزه........
    شبی بس دلگیر است و نگاهی سخت می شکافد نگاهم را......
    آسمان تنها می بارد......ابر می نالد.....
    آه خدایا !عجب هوایی ست........
    به وسعت تمام تنهایی هایم امشب دلم گرفت......
    توخودت نبودی و دلم گرفت........
    می خواهم مثل آسمان سخت ببارم.......
    ولی ما هاست بغضی می فشارد گلویم را......
    ماه هاست ندیدم چشمان مهربانت را........
    ماه هاست که با دیدن هرعابری که لباسش فقط شبیه لباس توست بغض میکنم
    ماه هاست که گرفتی دستانت را از دستانم........
    خسته ام...
    ای کاش بودی...
    "زهرا"
    دوست داشتن به تعداد دفعات گفتن نیست
    حسی است که باید بی کلام هم لمس شود
    لمس همچین حسیو با همه وجود برات آرزو میکنم:gol:

    می نویسم از تو...
    نوشتن از تو کژال است خوب من!
    گفته بودم:تا همیشه خواهم ماند
    گفته بودی:حال من رو به زوال است خوب من !
    گفته بودم شعر می خواهم برای خود..
    گفته بودی:درتنهایی من فکر تو زلال است خوب من !
    گفته بودم:دلم تنگ می شود برای تو
    گفته بودی:دلتنگی تو!!محال است خوب من !
    گفته بودم:خانه ام ویران ،دلم آشوب ،آسمانم سیاه
    گفته بودی:می دانم جهان تو رو به زوال است خوب من!
    گفته بودم:شرط می خواهم برای ماندنم
    گفته بودی:شرط های تو همه سوال است خوب من!
    گفته بودم:کجا ماند دوست داشتنت؟
    گفته بودی:طرحی برکاغذ تمامش خیال است خوب من !
    مدرکی یافت نکردم کنم تقدیم دلت
    این شعر همه اش سیال است خوب من!
    مرا بوسه ای بزن
    بوسه ی برادر حلال است خوب من!
    "زهرا"
    نمی ترسم اگه گاهی دعامون بی اثر میشه
    همیشه لحظه ی آخر خدا نزدیک تر میشه
    تورو دست خودش دادم که از حالم خبر داره
    که حتی از تو چشماشو یه لحظه بر نمی داره
    تو امید منی اما......داری از دست من میری
    با دستای خودت داری همه خستگیمو میگیری
    دعا کردم تو رو بازم با چشمی که نخوابیده
    مگه میذاره دلتنگی.....مگه گریه امون میده
    مریضم کرده تنهایی......ببین حالم پریشونه
    حسابش رفته از دستم شبایی رو که بیدارم
    شاید از گریه خوابم برد.....
    وقتی دوری تنهایی نزدیکه.....
    قلبم بی تو می ترسه.....تاریکه
    چه لحظه ها که بی تو...
    یکی یکی گذشتن....
    عمرمو بردن اما یک لحظه برنگشتن...
    تو چشم من نگاه کن......
    منو به گریه نسپار......
    حالا که باتو هستم برای آخرین بار..
    تورا نفس کشیدم و باگریه با تو ساختم
    چه دیر عاشقت شدم.....
    چه دیرتر شناختم.....
    اورا میان آینه دیدم
    دست ترنج را و طمع را
    درحیرتی شبانه بریدم.
    هرگز برون آینه آیا
    اورا ظهور و نور و نما هست؟
    آیاحضور دیگری اورا
    جز درمیان آینه ها هست؟
    عمری درین سوال تپیدم.
    آیینه جویبار ازل شد
    صحرای پر غزال و غزل شد
    اورا میان آینه دیدم.
    شفیعی کدکنی
    اگرمیشد صدارا دید
    چه گل هایی!
    چه گل هایی!
    که باغ صدای تو
    به هر آواز می شد چید.
    اگر میشد صدارا دید
    شفیعی کدکنی
    طاقت بیار میشه شکست.....
    میشه غرق شد درتنهایی با خدا...
    طاقت بیار دنیا تهیست از عشق.....
    طاقت بیار بسپار دلت را به خدا.....
    طاقت بیار زندگی خوب یا بدش می گذرد....
    طاقت بیار .....گریه کن........بغض کن......
    اما فراموش نکن که اگر تنهاترین تنها هم شوی .......
    بازخدا هست........
    "زهرا"
    دلم را شکستی باچند پیام......
    پیامبرت که بود که نکرد مراعات حالم را........
    "زهرا"
    عشق چیزی است که
    بیشتر از هر چیزی دوستش داریم
    و بیشتر از هر چیزی دادنش را دوست داریم .
    وهیچ کس در نمی یابد که عشق همان چیزیست که همواره داده می شود
    و پذیرفته نمی شود .
    جبران خلیل جبران
    خواهم نوشت
    از آنچه در من خو گرفت
    با من ریشه داد
    با من رشد کرد !

    خواهم نوشت
    برای تو" تویی که هیچگاه ندیدمت
    ولی همیشه دوستت داشتم
    به مانند، خدا ... "

    خواهم نوشت از تو که،در پشت چشمم خانه کرده بودی و
    گاه و بی‌گاه
    نگهبان خواب‌هایم بودی
    و گاه، باران می‌شدی ...

    سکوت می کنم
    بغض می کنم
    و همچنان خواهم نوشت
    برای رودهای جاری
    در دل ...برای بن بست های همیشه دلگیر
    همیشه درگیر
    در دل ...برای قورباغه ماده‌ایی که
    عاشقانه
    آواز قورباغه‌ی نر را می‌شنود
    و من احمق به آن صدا
    می‌خندم !گاه گاه
    قلمم
    حریف دردواره‌هایمنمی شود !اما باز
    در کور کوچه‌های دل
    کورمال کورمال قلمم را می‌کِشم ...
    و شاید می‌کُشم، در کوچه‌های دل ...

    خواهم نوشت ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا