nazanin jamshidi
پسندها
3,225

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مرسی گلم خیلی بهم لطف داری
    چشم مواظب خودم هستم
    مراقب خودت باش
    بسلامت
    امیدوارم همیشه کنار همسرت شاد و خوشبخت باشی گلم
    قربانت گلم مرسی
    انشاالله تو هم همیشه سلامت باشی
    مرسی بابت گل نگرانم نباش مراقب خودم هستم هر چی بشه خبرت میکنم



    شاهزاده ی من!

    مرا به صلیب دستانت بکش

    این قظره های زلال باران است که برتن ظریف من می نشیند و مرا به مامن گاه آغوشت می کشاند

    لبانم را از ترنم بوسه های نمناک ات معطر می کند

    و مرا لیلی تو میخواند

    یار من!

    روح مرا در این معاشقه ی روحانی به آسمان بفرست

    تا بتوانم ابر های دلتتگی ام را پس و پیش کنم و برای قطره های با سخاوت مهر و عاظفه تو خورشید محبت را به دنیا آورم

    و رنگین کمان وصال را به نظاره بنشینم

    همسفرم!

    من زیر نم نم باران خود را به میعادگاه قلب تو می رسانم... فرمانروا میشوم

    و برای قلمرو احساسم( دل تو )سنگ تمام میگذارم

    نفسم!

    مرا در بظن خود احساس کن

    در میان اعجاز دنیا,مرا ببین که چه مستانه به تو مینگرم

    و عاشقانه هایم را به زبان نگاه می سرایم

    من تمام هستی ام را پیش کش ات میکنم و تو را زندگی، تکیه گاه و پر پرواز خوذ می دانم!

    تمام اندیشه ، باور و قلبم را به تو می بخشم و آرامشی جاودان را از تو به یادگار می گیرم

    نازنین فاطمه جمشیدی
    خواندنش خالی از لطف نیست :)

    هیچوقت شخصیت خودت رو برای كسی تشریح نكن
    چون كسی كه تو رو دوست داشته باشه بهش نیازی نداره
    و كسی كه ازت بدش بیاد باور نمی كنه.
    وقتی دائم میگی گرفتارم،
    هیچ وقت آزاد نمیشی.
    وقتی دائم میگی وقت ندارم،
    بعد هیچوقت زمان پیدا نمی كنی.
    وقتی دائم میگی فردا انجامش میدی،
    اونوقت فردای تو هیچ وقت نمیاد


    وقتی صبحا از خواب بیدار میشیم،
    ما دوتا انتخاب داریم.
    برگردیم بخوابیم و رویا ببینیم،
    یا بیدار شیم و رویاهامون رو دنبال كنیم.
    انتخاب با شماست...


    ما كسایی كه به فكرمون هستن رو به گریه می اندازیم.
    ما گریه می كنیم برای كسایی كه به فكرمون نیستن.
    و ما به فكر كسایی هستیم كه هیچوقت برامون گریه نمی كنن.
    این حقیقت زندگیه. عجیبه ولی حقیقت داره.
    اگه این رو بفهمی،
    هیچوقت برای تغییر دیر نیست.


    وقتی تو خوشی و شادی هستی عهد و پیمان نبند.
    وقتی ناراحتی جواب نده.
    وقتی عصبانی هستی تصمیم نگیر.
    دوباره فكر كن..، عاقلانه رفتار كن.
    زندگی، برگ بودن در مسیر باد نیست،
    امتحان ریشه هاست!
    ریشه هم هرگز اسیر باد نیست.
    زندگی چون پیچک است،
    انتهایش میرسد پیش خدا...
    وااااااااااای مرسی خیلی خیلی خوشمل بوووووووووود خیلی دوستش داشتم ممنون.
    ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﻻﭼﯿﻘﯽ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻭ ﺑﺎﺭﺍﻥ...

    ﺣﻠﻘﻪ ﯼ ﻭﺻﺎﻝ ﺭﺍ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ...

    ﻭ ﺑﺎ ﻟﻤﺲ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻥ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ ﯼ ﺗﻮ،ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ

    ﻣﯽ ﺁﺭﺍﯾﻢ

    ﭼﻪ ﺳﻬﻞ ﻭ ﺁﺳﺎﻥ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻗﻠﻤﺮﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﯾﺎﻓﺘﻢ...

    ﺩﯾﮕﺮ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺟﻮﻫﺮ ﻭﺟﻮﺩ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺳﺮﺍﯾﻢ

    ﻭ ﮐﺘﯿﺒﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻡ

    ﺷﺎﻫﺪﺍﻥ ﻋﻘﺪﻣﺎﻥ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺑﯽ ﺁﻻﯾﺶ ﺍﺳﺖ...

    ﻭ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﯼ ﻣﺎ ﺷﺪﻣﺎﻥ ﺭﻋﺪ ﺍﺑﺮﻫﺎﯼ ﻋﺎﻃﻔﻪ...

    ﺗﻌﻬﺪﯼ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ، ﮐﻠﺒﻪ ﯼ ﻣﻌﺎﺷﻘﻪ ﯼ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺳﺎﺯﺩ

    ﻭ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭ ﺑﺎﺯﻭﺍﻥ ﺗﻮ، ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻋﺸﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ

    ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﯿﺪﯼ






    غروب همیشه میعادگاه من و توست

    لحظه ای که هر دو به آسمان خیره می شویم...

    سرخی شفق را به زیبایی گلهای ارغوانی عشقمان نسبت می دهیم

    و در لحظه ی فراق خورشید و آسمان،دست هایمان را به هم می بخشیم

    و امتداد نگاهمان را به بوسه ی پرورگار می سپاریم...

    پرورگاری که ما را برای هم آفرید و یک روح را در کالبد بی جان هر دویمان دمید

    و عشق مهر و سپهر را الگویمان نامید...

    که تاب فراق ندارند...آسمان می گرید...

    و خورشید یه اثبات دلدادگی اش، عاقبت باز می گردد و در آغوش یار می آرامد...

    ما نیز، در این پایکوبی نور و احساس، می بایست پیوندی نا گستنی ببندیم

    و تجدید پیمان کنیم...

    که تا آخرین نفس، همراه ،همبستر،همسفر هم بمانیم...

    قدر و منزلت تعلق و تعهد به هم را بدانیم...

    مرگ را هم، منشا جداییمان نگذاریم...

    بیا عشق اهورایی من!

    بیا، در زیر سقف این ابرهای نورانی، بار دیگر آیه ی وصال را بخوانیم

    و تا ابدیت وفادار باشیم

    نازنین فاطمه جمشیدی


    ﻣﻦ....

    ﺩﺭ ﻣﻈﻬﺮ ﺁﺏ ﻫﺎﯼ ﻧﯿﻠﮕﻮﻥ ﺩﺭﯾﺎ

    ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺁﻭﺍﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﻡ...

    ﺟﺮﻋﻪ ﯼ ﻧﺎﺏ ﻣﺤﺒﺖ ﺭﺍ ﻧﻔﺲ ﻣﯽ ﮐﺸﻢ...

    ﺩﺳﺘﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻢ...

    ﺭﺍﯾﺤﻪ ﯼ ﻧﺎﺏ ﻣﻬﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻠﻌﻢ

    ﻭ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﻢ ...

    ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺗﻮ ﻃﻮﺍﻑ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ...

    ﭼﻘﺪﺭ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎ ﺭﻭﻳﺎﻳﻲ ﺳﺖ ﻭ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﺸﺪﻧﯽ ...

    ﻣﻦ، ﻋﺮﻭﺱ ﺑﻬﺎﺭ .... ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ .... ﺍﻋﺠﺎﺯﯼ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ...

    ﻭ ﺷﺮﺍﺏ ﺧﺎﺹ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻋﻄﺮ ﺳﮑﺮ ﺁﻭﺭ ﺩﻟﺪﺍﺩﮔﯽ ﻣﺎﻥ ﻣﻌﻄﺮ ﺷﺪﻩ، ﻣﯽ ﻧﻮﺷﻢ....

    ﻣﺴﺖ ﺍﺯ ﻭﺻﻞ ﯾﺎﺭ...

    ﺁﺭﺍﻣﺸﯽ ﺟﺎﻭﺩﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮔﻠﺒﺮﮒ ﻫﺎﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻡ ﻣﯽ ﺁﺭﺍﯾﻢ...

    ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻢ....

    ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺟﻤﺸﯿﺪﯼ


    آغوشت

    تشبیه تن من بود

    و چشمانت

    عاشقانه های مرا داشت

    انگار مرا

    بر بوم سرنوشت ات به تصویر کشیده بودی

    انگار تو را

    سالها درخود زیسته بودم...

    همسرم!

    من بی تردید

    لیلی شدم و با تو آمیختم...

    تو مرا نفس نامیدی...

    نازنین فاطمه جمشیدی



    sarkar khanoom salam arz mikonam / mikhastam az hozooretoon soal konam rajea be PLC manbaae khoobi baraye moarefi darid ke az sathe mobtadi shoroo be amoozesh karde bashad / mamnoon misham agar lotf karde va nam va moshakhasate manbaa ya manabea ro darj befarmayeed / ghablan az tavajoh shoma kamale ghadrdani va sepasgozari ra daram roozo shab bar shoma va khanevadeye mohtaram khosh
    همسرم!


    همه ی دنیای من، خلاصه می شود به میان بازوان تو

    من همه ی هستی ام را به تو می بخشم

    تو انحصار دنیایم را موید باش!

    نازنین فاطمه جمشیدی


  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا