توکه رفتی چشمانم خیره ماند به اتاقی که گرفت تورا ازمن...
توکه میرفتی نگرفتم دستانت را...
توکه رفتی ساعت ها خیره ماندم به دری که باز شد بدون تو...
تو رفتی من فصل هاست هنوز با هرصدای در ..
می شورم چشمانم را ...
می پوشم رخت رفتن...
گاهی درکنج تنهایی مرور میکنم خاطراتت را...
نبودنت را بشری نمی تواند پر کند...
بشری نمی تواند آرامم کن..
خیالی نیست..
من که آرام نمی شوم....نمی خواهم تلاششان را...
من با یادت آرام میکنم لحظه لحظه هایم را...
لبریزم از وجودت ...
خوبم! تو را مرور میکنم هرثانیه..
تایادم نرود چقدر عاشقانه دوستت دارم...
"زهرا"