من دیگه خسته شدم بسکه چشام خیسه و نم
خوب ببینم و بفهمم و بازم چیزی نگم
من دیگه بریدم از بس شکستم از خودی
توی اینه خیرم شم بگم به چشمام چی شدی
خستم از حرفای خوب و بی سر و ته بی ثمر
حسرت یه عمره رفته عقده های تازه تر
متنفرم از ادمای بی مغزو شلوغ
از کتابایی با اسمای قشنگ متن دروغ
دیگه نوبت توئه خسته شی دنیا بشکنی
این بار ایستادم تا اخرش با کفش اهنی
بات میجنگم تا نگی ترسیده بودپیاده شد
بسکه پشت پا زدی گذشتن از تو ساده شد
دیگه نوبت توئه خسته شی دنیا بشکنی
این بار ایستادم تا اخرش با کفش اهنی