mani24
پسندها
36,498

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • در چشمانم نگاه کن

    این نگاه توست که به من جانی دوباره میبخشد ...


    باور کن "من" تنهاترین ضمیر دنیاست

    و "او" خوشبخت ترین ضمیر دنیا ... چون "تو" را دارد ....


    :gol:ابرها به آسمان تکیه می کنند

    درختان به زمین

    انسانها به مهربانی هم:gol:

    سپاس بی پایان
    من پر از دلتنگی و بارانم ...

    این تویی که با زمستان غریبه ای و با پاییز بیگانه...

    تو پر از نور و احساسی...تو بهاری...تو تابستان وصالی...

    و من خسته از هر ناکامی... از هر دلواپسی..از هر نگرانی به سوی تو پر کشیده ام...

    مرا در آشیانه ی آغوشت محصور کن...که من بی تاب ترین شیرین ام...

    نه فرصتی برای تیشه بر کوه بیستون دارم و نه مجالی برای به نظاره نشستن تو...

    و نه جایی بسان بیابان مجنون...

    مرا دریاب... مرا احساس کن...من نمی خواهم جز قصر شیشه ای قلب تو، ملکه ی هیچ درباری شوم...

    من نمی خواهم روحم را به تو ببخشم و جسمم را به دیگری...

    من نمی خواهم حسرت رادر آینه ی چشمانم و شهاب غصه را در آسمان چشمان تو جای دهم

    و به مرگ تدریجی بمیرم...

    نمی بینی غرورم را فراموش کرده ام،به پاهای دنیا افتاده ام و دامان روزگار را گرفته ام...

    اگر تو با من همراه نشوی، سیمرغ قرعه ی قسمت مان را به خواست شب آویزهای حق تعویض می کند

    و مرا به دستان شوم آن غریبه می سپارد...

    درنگ جائز نیست...







    زيباترين تصويري که در زندگانيم ديدم

    نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.

    زيباترين سخني که شنيدم سکوت دوست داشتني تو بود.

    زيباترين احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.

    زيباترين انتظار زندگيم حسرت ديدار تو بود.

    زيباترين لحظه زندگيم لحظه با تو بودن بود.

    زيباترين هديه عمرم محبت تو بود.

    زيباترين تنهاييم گريه براي تو بود.

    زيباترين اعترافم عشق تو بود...


    Click here to view the original image of 670x670px and 105KB.


    نذر کرده ام

    صد دور تسبيح
    اهدنا صراط المستقيم بخوانم ؛
    شايد

    مرا که ميبيني ،

    ديگر مسيرت را کج نکني
    !!!



    کسی را دارم

    که آنقدر برایم کسی هست

    که نگاهم به دنبال کسی نیست...!
    عشق من

    دستانت ......گرمی خورشید را دارد ...

    چشمانت ....پاکی اسمان را ...

    بزرگی قلبت به اندازه دنیا ...

    سینه های مردانه ات که مرا تکیه گاهی محکم است ...

    مرا ......

    چه موهبت بزرگیست که تو را دارم ...

    شاهزاده ی من ...





















    عزیز دلم .......
    یار من .......ای سکوت میان لحظه های من ......

    ای دغدغه ی بهانه ی دلتنگی ام .......ای سکوت میان کلام من ...

    لحظه ی اشنایی من با تو ...........زیباترین اتفاق زندگی ام در تقویم خاطراتم رقم خورد.......

    من ...مانی ........ دوست تو ...........طلوع یادت را راهی قلبم کردم و درب قلبم را به روی غروب یادت بسته ام .....

    برایت نوشتم .......از زیباییها ......دلدادگی ها ......عشق .صداقت .....سکوت .....فراقت.....قلبم ...
    من .......رویای داشتن اغوش گرمت را در هر لحظه به اغوش سردم در خاطرم به تصویر میکشم ......

    دوستت دارم ..و این تنها جمله ای بود که احساس قلبی ام را به خود معنا میکند ......

    من ......زندگی ام را در اغوش تو یافتم ....من در اغوش تو عشق را یافتم .......

    من .سرشارم از تزنم نوازش عشق مملوء از معنای محبت تو .......که مرا غرق در غزل هایش میکند ...

    ممنونم ......از اینکه همیشه در کنارم بودی ....ممنونم .......
    دوستت دارم ....

    زندگی من ..



    واقعی تر از تو رویایی ندیده بودم.

    رویایی که تمام عکس های تکی ام را هم با من شریک شده. دیگر کار از یک روح و دو بدن هم گذشته وقتی هر کاری

    می کنی از چشم این دل پنهان نیست. ارتباط عجیبی دارم با تویی که هر وقت بی کار می شوی، سری به رویاهای من می زنی. رویاهای صادقانه ای

    که در هیچ کتاب تعبیر خوابی، تعبیری برای آنها پیدا نکرده ام. گاهی انقدر واقعی می شوی که به رویایی بودن اطرافیانم مشکوک می شوم. دنبال چه

    می گردی؟ ببین، واقعی بودن تا واقعیت داشتن زمین تا آسمان تفاوت دارد. واقعی ترین رویای من، بد نیست گاهی واقعیت داشتن را هم امتحان کنی

    حتی شده برای یک ساعت. همان یک ساعت هم روبروی خودت بنشین و از چشم من به خودت نگاهی بینداز. شرط می بندم تازه می فهمی معنای

    تماشایی شدن را...

    از این همه فاصله

    از انتهای نامعلوم این کوچه های بی چراغ و چلچله

    چرا .........می ترسم ...... ؟

    من از لحظه ای که چشم های تو

    بین آوار این همه نگاه معنا دار گم شوند

    من از دمی که بازدم تو پاسخش نباشد

    می ترسم

    اما اگر راستش را بخواهی

    نمی دانم که از عاقبت این همه ترانه های بی جواب

    می ترسم یا نه؟!

    فقط می دانم که.....عاشقم

    عاشق سکوت ستاره

    عاشق لطافت صبح

    عاشق صبر خدا

    من عاشق ترانه های بی قفس ِ پر از کبوترم

    من عاشق واژه های ساده و بی تکلفم

    واژه هائی که بشود با آب غسلشان داد

    من عاشق نگاهی از جنس آب

    و

    لبخندی از جنس صداقتم!

    من عاشق عطر یک احساس باران زده ی نمناکم

    من عاشق یک دنیا آسمان زلالم

    که ببارد .... که برای من بشود ،

    بهانه ای از جنس معجزه

    تا بگویم تو را به حرمت این ابرها که می گریند قسم....

    از این ساده تر و بی تکلف تر در کلام من نمی گنجی



    ای معنای عاشق بودنم




    عشق من

    میدونی همه ی زندگی منی .....

    میدونی جان من به نفسهای تو بسته است ....

    میدونی تمام شب به شوق دیدار تو پلک هایم را بر روی هم میذارم که چهره ی تو بینم ....

    میدونی که وجودم از وجود تو گرفته شده ........

    من هیچ چیز را بدون تو نمیخواهم چون همه ی دنیای من توئی ...

    عشق من ....

    دریای مواج عشق

    شاهزاده ی من .....

    عاشقانه به پایت میریزم احساساتم را .....

    در ساحلی ارام .....

    هنگامی که پیچک کالبد تنم را به دور تنت محصور میکنم ....

    ارامش را ازان وجودم می یابم ..

    میخوانم دریا را ....

    میخوانم شن های تابیده ی صحنه ی زندگی مان را ...

    حریم نگاهت را به چشمانم با ترنمی از فریاد نسیم ارزوها مینوازم ...

    دگرگون میشم در اغوشت ....

    زمان را به ایستادن میخوانم ...

    میخواهم تو را برای ابدیت عاشقی داشته باشم ...

    تو اینجایی ....در من ...در قلب من ...

    تو را در کوچ باغ صحرای عاشقی همراهی همیشگی میشوم ....

    و نغمه ی وصال را از اسمان ابی فرا میخوانم ....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا