منم حالِ تو رو دارم تو این روزا که میدونی منم مثه خودت تنهام
منم خسته ام از این دوری منم با این همه رفتن نمیدونم چرا اینجام
نمی دونم کجا رفتی کجا رویاتو گم کردم که این شد حال و روز من
کدوم فردا رو میدیدی که تقدیر من این غربت شد و تقدیر تو رفتن
تو که رفتی زیر هجوم خاطره هر شب بی تو شکستم
مثه قلبم پای همین یک خاطره من یک عمره نشستم
تو این خونه به یاد تو دارم سر میکنم با حس تنهایی
نمیدونم تمام شب چرا حس میکنم هر لحظه اینجایی
تو چی میدونی از حالم از این حالی که من با فکر تو دارم
از این بغضی که یک عمره عذابش رو روی دوشت نمیذارم
تو که رفتی زیر هجوم خاطره هر شب بی تو شکستم
مثه قلبم پای همین یک خاطره من یک عمره نشستم
روزبه بماني