عاخ گفتی ، دقیقا از اطرافیانه
دیوز رفتم کلاس میخواستم سرمو بکوبونم به دیوار ، جشن دعوت داشتم نرفتم بعد رفتم اونجا سایتی که با جوملا طراحی کردمو بردمبعد اون کامپوننتو که میگفتم به هر بلایی بود و نصب کردم ، رفتم اونجا میگه حالا بیخیال ایت سایت رو اون یکی کار کنید بعد میگه با مهندس صوبت کن ببین اگه واقعا نمیخواد این خدماتو داشته باشیم اصن کلا ولش یعنی میخواستم یه جیغ بنفش بکشم :||
به بهههههههههههه سلام الی جون خوبی؟ ما نبودیم خوش گذشت؟
خوبم خدا رو شکر ، بد نیس ، میگذره به قول قوه ی الهی
از نازی چه خبر ؟
پیداش نیس
دلم براتون تنگولیده بود اساسی