شکر که خوبی.. ان شاا... همیشه خدا به خوبی و خوشی بگذره...
تشکر منم خوبم...
صد درصد نیست اما بازم شکر..
تشکر منم خوبم...
صد درصد نیست اما بازم شکر..
zahra1386
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
[IMG][IMG][IMG]
باو میگم میدونم خو...چند نفر دیگه م مث تو شدن:دییییییی
هاع که جور در میاد
البته از اون منطقه بعیده همچین شهروندی و منم از این لحاظ نمونه ای مث خودم ندیدم هنو:دی ولی خو این نشون میده که هر چیزی ممکنه:دییییی
********* *******************
************************************************** ******************* [IMG]
....
سیلام فدات... ببخش دیشب زود رفتم..
خوبی؟
هاع میدونم میدونم:دیییییی
هاع بابا...خدایی این دیگه چه ربطی به اون داره؟:|
******************************************************************************
*********************:D
[IMG]
سلام زهرا جانا
خوبی ؟
هممم خب راستش نه چندان ! زیاد اصلا خوبه نه نیستم واقعا
..... امان از دس تو :دی
نه باو...من همیشه فاصله م رو با تو حفظ میکنم:دی
دوفاره خودتو به من چسبوندیع ؟
عاخه خودمم دلم میخواد برم اینه که دوز ندارم مانع رفتن کسی بشم:دی
خجالت بکش این عوض ناراحتیت واسه رفتنمه :|
راضیم ازت...برو حالشو ببر:دی
نه می خوام ازم راضی باشی...
نه درخواستی ندارم عصن:|
این آخرین درخواستته از من
:| ... می تونم ی راهنماییت کنم!!!
زهراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا بیا بخلم
با درود و سلام ، و تبریک سال نو
بدين وسيله از تلاشها و زحمات ارزشمند و بی چشمداشت شما دوست و همکار فرهیخته، در راستای برداشتن گام موفقیت آمیز دیگر و به ثمر نهادن شماره دوم نشریه الکترونیکی تالار هنر (فصلنامه هنری نقشینه) تقدیر و تشکر میکنم .علاوه بر ارزشها و پاداش معنوی، به رسم ادب و به پاس قدردانی امتیازاتی به حساب کاربری شما واریز گردید.(کلیک)
امید آنکه با تداوم حضور شما خوبان و حفظ روحیه ی همکاری و صمیمیت، در راه رسیدن به اهداف والای نشریه بیش از پیش شاهد موفقیت و ارتقای کیفی ِ نشریه باشیم.
برای شما دوست ِ خوبم ، تعالی و توفيق روز افزون آرزومندم.
با ادب و احترام - مدیر مسئول نشریه نقشینه
1393/01/15
به قول بچه ها این از اون لبخندهای زهرماری هست یا لبخند معمولی؟ : )))
هر چی که هست قبولش داریم :دی
: )
نبینم ستی من غمگین باشه ها:شکلک یه ابرو بالا انداختن
آی دلم شاد شد با خاطرات دلم میخواد حلما رو برسونم به مرحله ای که کفشامو قائم کنه نذاره برم خونه، مانتو بچسبه، گریه کنه، وساطتت بشه بین مامان و بابا، دیگه خونواده ها درگیر ماجرا بشن:دی :دی
الانم همون ادم قبلی هستیم فقط یکم قد بلند کردیم:دی ولی کودک درونه لامصب خاموش نمیشه:دی:دی:دی هرچقدر احساس بزرگی داشتم سر حلما همه رو به دست باد بهاری سپردم و رفت:دی :دی
زهرایی الهه خواب و دوستی و عشق و صفا :دی
حالمو عوض کردی عشقم، حال تو هم خدا کنه عوض شده باشه:05
شبت رویایی و قشنگ مثل خودت
:| :05
مگه دست خودشونه، زوری هم شده یادشون میاریم کی بودیم و چه ابراز علاقه ها کردیم:|
بعدشم مگه چند تا خاله و عمه دارن این بچه ها
به زور یادشون میاریم
زهرا هنوز مونده اون شبایی که میان خونتون به زور و گریه و کتک باید ببرنشون خونهبعد تو میگی پیش من بخواب، بیشتر میزنه زیر گریه:|، دیگه شب پلوت میخوابه، آجی اینا میرن سمت خونشون، هیچی دیگه سارا میمونه تا اخر هفته تا باز اجی اینا بیان سمت شما
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
