ان شاء الله

فعلا که ظاهرا قضیه برعکسه دیگه میترسم عکسامو بزارم....
پریروز هم گفتید خیلی اعتماد به نفس نداشته باش من اصلا متوجه نشدم منظورتون چیه حالا فهمیدم

خودم هم معمولا میرم زیر اخرین بارون تا کاملا خیس بشم سعی میکنم هر سال این کار رو انجام بدم.....
شکر روز بدی نبود این اخرش با اجی تینا خیلی خوش گذشت...
بهش گفتم میخوام بیام اصفهان خونتون... بدون مقدمه گفت نمیشه... ما الان این جاییم اگه شما الان برین خونمون بهم ریخته اس.... باید وایستید تا من اتاقم رو تمیز کنم...