این شعرو تقدیم میکنم به خودم

هیشکی که بهم تقدیم نکرد گفتم بذار خودم به خودم تقدیم کنم
باز ای الهه ی ناز با دل من بساز
کین غم جانگداز برود زبرم
گر دل من نیاسود از گناه تو بود
بیا تا ز سر گنهت گذرم
باز می کنم دست یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز
ز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچو مرغ پر شور شعف
به سویت بپرم
آن که او
به غمت دل بندد
چون من کیست؟
ناز تو
بیش از این
بهر کیست؟
تو الهه ی نازی در بزمم بنشین
من تو را وفا دارم بیا که جز این
نباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر ازمن نگیری خبر
نیابی اثرم ...
خواننده: استاد بنان