self.f_t_m990
پسندها
6,162

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • (1)


    بهار عاشق بود و زمین معشوق. عشق، بی تابی می آورَد و بهار بی تاب بود. زمین اما آرام و سنگین و صبور. زمین، هر روز

    رازی از عشق به بهار می داد و می گفت این راز را با هیچ کس در میان نگذار. نه با نسیم، نه با پرنده و نه با درخت. راز ها را

    که بر ملا کنی بر باد می رود و راز بر باد رفته، رسوایی است. هر دانه رازی بود و هر جوانه رازی. هر قطره باران و هر دانه

    برف، رازی. و راز ها بی قرار بر ملا شدن بودند و بهار بی قرار بر ملا کردن. زمین اما می گفت هیچ مگو که خموشی رمز

    عاشقی است و عاشقی سینه ای فراخ می خواهد. به فراخی عشق. زمین می گفت دَم بر نیاور تا این سنگ سیاه، الماس

    شود و این خاک تلخ شکوفه ی گیلاس. زمین می گفت زمستان سرد، زمستان سوز، زمستان سنگین و سالخورده و سخت.
    (2)

    و بهار در همه ی زمستان، صبوری آموخت و تحمل و سکوت. و چه روز ها گذشت و چه هفته ها و چه ماه ها، چه ثانیه ها،

    سرد و چه ساعت ها، سخت. بی آنکه کسی از بهار بگوید. و بی آنکه کسی از بهار بداند. و زمین می گفت عاشقی این است

    که از شدت سرشاری، سر ریز شوی و از شدت ذوق، هزار پاره. عشق، آتش است و دل، آتشگاه. اما عاشقی آن وقتی

    است که دل، آتشفشان شود. زمین می گفت راز های کوچک و عاشقی های ناچیز را ارزش آن نیست که افشا شود. راز باید

    عظیم باشد و عاشقی، مهیب. و پرده از عاشقی آن زمانی باید برداشت که جهان حیرت کند. و بهار پرده از عاشقی برداشت.

    آن هنگام که رازش عظیم گشت و عشقش مهیب. و جهان حیرت کرد....

    فاطمه جونم بهارت مبارک عزیزه دلم : )

    الان میخواستم همینو بگم ...احتمالا میخواد نوشیدنی چیزی بده گودزیلا گلوش تر و تازه شه :|
    برو نازی ..بای :*

    منم برم سلف ..فهلا بابای:*
    ما دیگه چشمی برامون نمونده از دست شوماها یکی از شوماها تو فامیل باشه کفایت میکنه[IMG]
    نازی خسته نشی یه وخ هفتادیای شیرازی ِ کصافد[IMG]
    سلف :

    آخرشم میدونم که خودم باس بشورم ..ولی میخوام تا آخرین نفس مقاومت کنم[IMG][IMG][IMG]
    نه :|
    داداشم 6 سال از من کوچیکتر ...
    من کار نمیکنم ، اون کار کنه ؟:|
    همش با مامان بنده خدامه :(
    داداشام دست به سیاه و سفید نزدن ...دنبال کسب و کارن :d

    مگه داداش تو کمک میده نازی؟ :ی
    بچه ها یه چی بگم ، منو گودزیلامون هنو سر مستراح شستن درگیریم[IMG] همه جا رو شستیم الا اون[IMG]
    اگه من میدونستم یه مستراححح انقد شادتون میکنه ، خودم زودتر به جای سلف میرفتم[IMG][IMG][IMG]
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا