نه الی جون من گفتم به نازی که من دنبال کیس نیستم 
یه مانیتور دارم
گفت داداشمه گفتم بزار فکرامو کنم [IMG]
نازی[IMG]
الی دقیقا کجاس ؟[IMG]
یه مانیتور دارم گفت داداشمه گفتم بزار فکرامو کنم [IMG]
نازی[IMG]
الی دقیقا کجاس ؟[IMG]
self.f_t_m990
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
الی : کدوم خبر ؟ نکنه تو هم ؟
سلف : لامصب خبرا یا تو ورودیای قدیمه ! یا تو ورودیای جدید [IMG][IMG]
خبرا اینجاس بخ بختا
سلف خیلی نامردی کیس جدیده کصافد؟[IMG]
نازی این خراب شده ای هم که ما بودیم خبری نبود ، پس این خبرا کجاس؟
سلف : نه نمیگم ..خیالت تخت [IMG][IMG]
الی : تقریبا :/
نازی : تو حلبی آباد درس میخونی نکنه[IMG]
الی : بیخیال
سلف : جون تو ، تو ورودیای ما خبری نیس
به قول بچه ها چهار سال حرص خوردیم [IMG][IMG][IMG]
نازی به الی نگی یه وخ ، میدزده از من
الی : دانشکده امون کوچیکه ... یه اتاق گذاشتن ..همه میچپن توش
ج.پ.ن: [IMG][IMG][IMG]
الی نمیکشه دیگه لامصب
نازی دروخ نگو مگه میشه خبری نباشه [IMG]
کی داداشته؟ چی میگین شوماها
عاره داداشمه
نازی ما رو ببر با خودت
جدی ندیدم سلف مختلط باشه :| کجا میخونی جدی؟
پ.ن : سلف مختلط[IMG][IMG]
عاخی نازی ، داداشته :redface:[IMG]
سلف : خارجه هم خبری نیس جون تو
استراحت برا مغز لازمه سلف . اشکال نداره :ی
من که کلا این هفته بیخیال درس و اینا شدم ..خخخ
الی : آره یونی ما خارجه اس لامصب
نازی خارجی ؟ اینوایت کن ما هم بیاییم اون ور
خودتی الی
سلف : همون ! جالب اینجا بود که جفتی دلبری میکردن [IMG] دلبری هم نه ! ناز کشی درواقع [IMG]
واقعا چیزی که تو ترم پایینیا میبینم وحشتناکه :/
حالا هفته پیش مکالمات دو تا پسر اول راهنمایی رو شنیدم که دیگه اونو براتون تعریف نمیکنم :| [IMG]
نه باو ..اون داداشمه خو .. میتونی دل ببندی بهش [IMG]
سلام الی
الی یه برنامه نوشتم هر چی این ور و اون ور کردم ج نداد بیخیال شدم اومدم اینجا ، میبینی، من یه همچین عزم و اراده ای دارم
نازی خارج درس میخونی سلفتون مختلطه؟
سلام نازی سلام سلف
چرا میخندی؟
نازی خاک بر سرا چرا جفتی ؟؟؟ ، جنگ بر سر به دست آوردن جفت ، یاد مستند حیات وحش افتادم
یعنی اینا حال بهم زنن در حد المپیک
نازی الان اون عشخ توعه من نمیتونم به عشخ کس دیگه دل ببندم
اینجایین کصافدا؟
سلام الی
همینجوری موقعیاتتو نپرون بخبخ
یه چیز بگم ..معنی گودزیلا رو با تمام وجود درک کنی :|
چند روز پیش با 3 تا از دوستام نشسته بودیم تو سلف دانشگاه ...(سلفمون قاطیه !)
دو تا دختر ترم 3 ای نشسته بودن رو به رومون ...
بعد همکلاسیشون اومد (پسره) سلام کرد نشست پیششون ...
دختراهم (جفتشون!) : سلام عزیـــــــزم ... خوبـــــــــی ؟
پسره : سلام .. نه خوب نیستم ...
دخترا (باز جفتشون باهم! ) : چرااااااااااااااااااااااا ؟
(اینارو با کلی عشوه بخون :دی)
پسره : دیشب دیر خوابیدم ...
دخترا : الهییییییییییییی
(این لوس بازیاشون یه ربع 20 دقه ادامه داشت :|)
ما (هرچهارتامون !) :
بعد پسره نشست به تعریف کردن جکای بی مزه !
دخترا :
ما : :|
دیگه دیدیم جو حال بهم زنه ول کردیم اومدیم تو حیاط نشستیم :|
یعنی جفتشون چسبیده بودن به پسره :|
جالب اینجا بود که پسره هم مالی نبود خخخخ
عاره بش بگو دسِت درد نکنه -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...