بخواب عزیز دلم، بخواب آقای من!
من از پیچک اندام ظریفم برای تو بستری از آرامش ... از امنیت می آفرینم...
و تورا با نوازش های بی دریغ زنانه ام، به پیشواز رویاهای شبانه می فرستم!
بخواب ای عشق، ای مظهر پاکی...
تا من از نفس های معطر تو جانی تازه بگیرم و به هستی ام اعتبار ببخشم...
من تنها در کنار تو آرامم .... من تنها در کنار تو خوشبختم!
همین که با هرم بوسه های آتشینم، زیباترین و مقدس ترین لالایی دنیا را بسرایم...
همین که تو را در گهواره ی بی آلایش آغوش ام بپوشانم ...
همین که هر شب قصه دلدادگی را از کتیبه ی احساسم بخوانم تا تو به مظهر فرشته ی خواب روان شوی...
کافیست تا من به بیرنگی روزهای تنهایی ام، رنگی از عشق بپاشم و عاشق بمانم...
نازنین فاطمه جمشیدی
من از پیچک اندام ظریفم برای تو بستری از آرامش ... از امنیت می آفرینم...
و تورا با نوازش های بی دریغ زنانه ام، به پیشواز رویاهای شبانه می فرستم!
بخواب ای عشق، ای مظهر پاکی...
تا من از نفس های معطر تو جانی تازه بگیرم و به هستی ام اعتبار ببخشم...
من تنها در کنار تو آرامم .... من تنها در کنار تو خوشبختم!
همین که با هرم بوسه های آتشینم، زیباترین و مقدس ترین لالایی دنیا را بسرایم...
همین که تو را در گهواره ی بی آلایش آغوش ام بپوشانم ...
همین که هر شب قصه دلدادگی را از کتیبه ی احساسم بخوانم تا تو به مظهر فرشته ی خواب روان شوی...
کافیست تا من به بیرنگی روزهای تنهایی ام، رنگی از عشق بپاشم و عاشق بمانم...
نازنین فاطمه جمشیدی