nazanin jamshidi Feb 24, 2014 عزیز دلم، آقای من! بوسه ای را که برمیعادگاه پیشانی ام می نشانی، مترادف آرامش است و مرا از آغوش زمخت دلتنگی هایم می رباید... اشکهایم را به لبخندی ملیح می سپارد و چشمانم را به بستر پلک هایم می کشاند در آغوش تو چقدر آرامم ، چقدر رها و از بند هر غصه ای آزاد... در امن ترین جای هستی ایستاده ام ... تنهایی را به خاطر نمی آورم... و با لمس انگشتان مردانه ات بر حریر لطیف موهایم،خوشبختی را از دنیا به عاریت می گیرم و امنیت را به چشم می بینم نازنین فاطمه جمشیدی
عزیز دلم، آقای من! بوسه ای را که برمیعادگاه پیشانی ام می نشانی، مترادف آرامش است و مرا از آغوش زمخت دلتنگی هایم می رباید... اشکهایم را به لبخندی ملیح می سپارد و چشمانم را به بستر پلک هایم می کشاند در آغوش تو چقدر آرامم ، چقدر رها و از بند هر غصه ای آزاد... در امن ترین جای هستی ایستاده ام ... تنهایی را به خاطر نمی آورم... و با لمس انگشتان مردانه ات بر حریر لطیف موهایم،خوشبختی را از دنیا به عاریت می گیرم و امنیت را به چشم می بینم نازنین فاطمه جمشیدی
nazanin jamshidi Feb 24, 2014 نگارم! در این محفل خاص و رویایی... تورا به سرزمین قلبم فرا می خوانم... آنجا که عشق, تنها کلام زندگی است... و شمیم احساس, زینت بخش لحظات ناب هم آغوشی... نازنین فاطمه جمشیدی Click here to view the original image of 670x670px.
نگارم! در این محفل خاص و رویایی... تورا به سرزمین قلبم فرا می خوانم... آنجا که عشق, تنها کلام زندگی است... و شمیم احساس, زینت بخش لحظات ناب هم آغوشی... نازنین فاطمه جمشیدی Click here to view the original image of 670x670px.
nazanin jamshidi Feb 24, 2014 دیگر هیچ موهبتی در دنیا برایم ارزشی ندارد...وقتی تو بزرگترین اعجازی! ترنم هیچ آوایی را نمی خواهم...وقتی صدای جذاب و مردانه ات، مرا به فراسوی آرامش می رساند نگاه تو برای من،ترانه هستی را می سراید،موسیقی جانم را می نوازد و نت های احساسم را تنظیم می کند... تو زیبانرین،منحصر به فرد ترین و با ارزش ترین انسانی... من با هر ثانیه، عطر حضورت را نفس می کشم و برای رسیدن به تو از جانم می گذرم همسفرم! تو با شمیم نفسهایت،زندگی مرا رویایی می کنی،من با تو شادی را جاودانه می سازم... و غم را به نیستی می سپارم... نگارم! من زندگی را با تو می خواهم... زندگی با تو برایم انتها ندارد،هر روز، روزی تازه،عشقی تازه،محبتی بی حد و اندازه... مهربانم! در این پایکوبی عشق و بوسه... سر بر سینه ات می سایم و بسان همیشه،در خانه ابدی ام، قلب تو امنیت را می یابم... و خوشبخت می مانم! نازنین فاطمه جمشیدی
دیگر هیچ موهبتی در دنیا برایم ارزشی ندارد...وقتی تو بزرگترین اعجازی! ترنم هیچ آوایی را نمی خواهم...وقتی صدای جذاب و مردانه ات، مرا به فراسوی آرامش می رساند نگاه تو برای من،ترانه هستی را می سراید،موسیقی جانم را می نوازد و نت های احساسم را تنظیم می کند... تو زیبانرین،منحصر به فرد ترین و با ارزش ترین انسانی... من با هر ثانیه، عطر حضورت را نفس می کشم و برای رسیدن به تو از جانم می گذرم همسفرم! تو با شمیم نفسهایت،زندگی مرا رویایی می کنی،من با تو شادی را جاودانه می سازم... و غم را به نیستی می سپارم... نگارم! من زندگی را با تو می خواهم... زندگی با تو برایم انتها ندارد،هر روز، روزی تازه،عشقی تازه،محبتی بی حد و اندازه... مهربانم! در این پایکوبی عشق و بوسه... سر بر سینه ات می سایم و بسان همیشه،در خانه ابدی ام، قلب تو امنیت را می یابم... و خوشبخت می مانم! نازنین فاطمه جمشیدی
nazanin jamshidi Feb 24, 2014 در زیر آلاچیقی از عشق و باران... حلقه ی وصال را هدیه می گیرم... و با لمس انگشتان مردانه ی تو،خوشبختی را در زندگی ام می آرایم چه سهل و آسان فرمانروا شدم و قلمرو احساس خود رایافتم... دیگر عاشقانه هایم را با جوهر وجود تو می سرایم و کتیبه ای از دل را به دنیا می آورم شاهدان عقدمان آسمان پاک و بی آلایش است... و هلهله ی ما شدمان رعد ابرهای عاطفه... تعهدی جاودانه، کلبه ی معاشقه ی صادقانمان را می سازد و انحصار بازوان تو، وفاداری را به هر عشاقی می آموزد... نازنین فاطمه جمشیدی [IMG]
در زیر آلاچیقی از عشق و باران... حلقه ی وصال را هدیه می گیرم... و با لمس انگشتان مردانه ی تو،خوشبختی را در زندگی ام می آرایم چه سهل و آسان فرمانروا شدم و قلمرو احساس خود رایافتم... دیگر عاشقانه هایم را با جوهر وجود تو می سرایم و کتیبه ای از دل را به دنیا می آورم شاهدان عقدمان آسمان پاک و بی آلایش است... و هلهله ی ما شدمان رعد ابرهای عاطفه... تعهدی جاودانه، کلبه ی معاشقه ی صادقانمان را می سازد و انحصار بازوان تو، وفاداری را به هر عشاقی می آموزد... نازنین فاطمه جمشیدی [IMG]
nazanin jamshidi Feb 24, 2014 رویای شب فرا رسیده است... بستری از آرامش... از امنیت... مرا در بر می گیرد... به منتهای آرزوی خود رسیده ام... مستانه نگاه تورا می کاوم... غزل سرایی چشمان تورا می خواهم... در این سکوت راز آلود زبان نگاه، گویای همه چیز است... نگار من، اشتیاق نگاهم را بخوان... ترنم احساسم را بدان... این منم که تورا می خوانم... این منم که آغوش تو را می خواهم... وتو همه هستی من... مرا به کام وصال سپار که محتاج تسکینم... نازنین فاطمه جمشیدی
رویای شب فرا رسیده است... بستری از آرامش... از امنیت... مرا در بر می گیرد... به منتهای آرزوی خود رسیده ام... مستانه نگاه تورا می کاوم... غزل سرایی چشمان تورا می خواهم... در این سکوت راز آلود زبان نگاه، گویای همه چیز است... نگار من، اشتیاق نگاهم را بخوان... ترنم احساسم را بدان... این منم که تورا می خوانم... این منم که آغوش تو را می خواهم... وتو همه هستی من... مرا به کام وصال سپار که محتاج تسکینم... نازنین فاطمه جمشیدی
nazanin jamshidi Feb 24, 2014 ارام باش عزیزدلم.... آرام باش من همیشه همراه تو ام....همیشه در کنار تو... ای زیباترین عشق...ای پاک ترین ترنم هستی...من تو را رها نمی کنم....حتی اگر قرار باشد از پس ای دستگاههای بیجان تورا ببوسم و از تو نفس بگیرم...باز هم عاشقانه تو را میخوانم...صادقانه تو را مینویسم.... تو زیباترین و خاص ترین اتفاق زندگی منی.... تو شبنم های محبت را به دلم نقش میزنی... من با تو به اوج آرزویم می رسم و بی تو به ورطه ی نیستی... من تو را رها نمیکنم...تو اعتبار هستی منی! تو تنها بهانه ی بودنی! تو منحصر به فرد ترین و صادق ترین رویایی ... دوستت دارم نازنین فاظمه جمشیدی
ارام باش عزیزدلم.... آرام باش من همیشه همراه تو ام....همیشه در کنار تو... ای زیباترین عشق...ای پاک ترین ترنم هستی...من تو را رها نمی کنم....حتی اگر قرار باشد از پس ای دستگاههای بیجان تورا ببوسم و از تو نفس بگیرم...باز هم عاشقانه تو را میخوانم...صادقانه تو را مینویسم.... تو زیباترین و خاص ترین اتفاق زندگی منی.... تو شبنم های محبت را به دلم نقش میزنی... من با تو به اوج آرزویم می رسم و بی تو به ورطه ی نیستی... من تو را رها نمیکنم...تو اعتبار هستی منی! تو تنها بهانه ی بودنی! تو منحصر به فرد ترین و صادق ترین رویایی ... دوستت دارم نازنین فاظمه جمشیدی