f shademan
پسندها
1,151

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • برای مهندسین بن بستی وجود ندارد. آنان یا راهی خواهند یافت٬ یا راهی خواهند ساخت…»

    ۵ اسفندماه٬ « روز مهندس» بر شما مهندس عزیز مبارک باد!
    فواید جوراب زنانه در ایران:

    صافی آب لیمو و آب غوره!

    شیر آب حمام!

    کش مو!

    نقاب دزدا!

    جابجایی پول و اشیای گرانبها

    .

    .

    .

    مهارت های یک مامان

    ۱- تشخیص دما با نگاه کردن

    ۲- تشخیص بو از ۵ تا اتاق اون ور تر

    ۳- تشخیص صدا از ۵ تا اتاق اون ور تر زیر پتو

    ۴- تشخیص میزان کثیفی لباسها از طریق بو کردن

    ۵- بلند کردن در قابلمه ی روی گاز ( اصلنم دستش نمیسوزه )

    ۶- انجام حداقل ۳-۴ کار در عان واحد

    ۷- بزرگ کردن ۵-۶ تا بجه باهم

    ۸- تامین تمام مخارج با حقوق بابا

    ۹- دیدن تمام سریال های فارسی وان و جم تی وی

    ۱۰- انداختن تیکه هایی به فرزندان، مانند خرس گنده و لندهور و امثالها

    ۱۱- یاد نگرفتن نحوه ی ( نهوه ی- نهوح ی- نحوح ی ) فرستادن اس ام اس

    ۱۲- حمل طلا، تا جایی که بشه

    ۱۳- درست کردن کوکو از گوشت کوبیده گرفته تا قیمه ی یه هفته پیش

    ۱۴- درست کردن انواع دم کنی و دستگیره توسط تی شرت فرزندان
    توکل به خدا فقط همین
    هرچی خیره اونه
    اب خنک هم اثر نداشت دست و پامو گم کردم وقتی دیدم هی زمان داره میره..
    همه ارزوهام سوخت..
    اصلا این یه هفته یه لحظه ارامش نداشتم اما مجبورم بخندم خوشحال باشم ادا در بیارم اما دارم دیوونه میشم...
    تا نتیجه ها من دق میکنم...
    ای خدا خودت یه کاری کن...
    :Dخودکشی کردم با کنکور خوندنم خودم حالیم نیس شاید داغم هنوز نمیفهمم:biggrin:
    بچه بودم،
    بابام منو برده بود مسجد، امام جماعت هم پير بود آروم آروم نماز ميخوند،
    منم حوصه ام سر رفته بود پا شدم رفتم بالاي منبر ميکروفونو ورداشتم، شروع کردم به خوندن شعراي مهد کودکمون،
    کل مسجد داشتن همراه با لبخند مليحي به نمازشون ادامه ميدادن ...
    يهو ديدم بابا نمازو ول کرده اينهو پلنگ گرسنه داره مياد سمتم، منم که به شدت احساس خطر ميکردم فرارو به قرار ترجيح دادم و بابا بدو من بدو،
    منم که ريزه ميزه بودم از بين نماز گزارا سريع رد ميشدم و داد ميزدم : کمک اين ميخواد منو بزنه !! چند نفر که اصن افتاده بودن کف مسجد ريسه ميرفتن، بقيه هم در حال ذوق کردن بودن، اين ماراتون حتي تو تامو جري هم بي سابقه بود تا اينکه بابام منو گرفتو تا ميخوردم منو زد
    دو شبه دارم دق میکنم شاید از بعد کنکور رو هم 6 7 ساعت خوابیده باشم اونم با کابوس:cry:
    کاش اومده بودی
    خریت های من سوتی های الکی بوده که دادم دارم دق میکنم:cry:
    من اگه کار پیدا میکردم
    مگه خل بودم دوباره کنکور بدم؟
    حداقل طراحی تاسیسات(تا حدودی)-یه کم پی ال سی ویه کم dialux وetap بلدم وهمچنین اتوکد
    ولی هرجا رزومه فرستادم یه جا هم دعوت به مصاحبه نشدم!
    اینم بگم:
    من توخونه چندبار ی گفته بودم ارشد شرکت کردم .حالا نمیدونم بادیوار حرف میزدم یا باخودم.... که هیشکی یادش نبود
    موقع رفتن هم گفتم:میرم فلان شهر(دانشگاه آزاد هم همون جامیخونم) شب دیر میام.کسی نپرسید:بچه جان میری اونجا چیکار؟!!!
    بعد ساعت8شب هنوز راه نیفتاده بودم(ماشین نبود دیگه ) زنگ زدن بهم میگن کجایی؟........
    تازشم دیروز نصف خانواده مسافرت بودن امروز صبح رسیدن.
    شما هم موفق باشی
    ضمیمه:کاش همون پارسال واسه دوسه تا درس میرفتم کلاس.راحت میتونستم200-300 بیارم
    ولی:کاش را کاشتند هیچی درنیومد................
    من گفتم که اونطور که باید نخونده بودم(کاش از ترم بعد میرفتم آزاد وامسال هم خوب میخوندم )
    دفترچه اول خوب نبود واسم(مثلا مدار را حل میکردما.عین پنیر پیتزا کش میومد وبه جواب نمیرسیدم!نمیدونم تو خونه چرا اینجوری نمیشه؟!)
    اما دفترچه دوم بد نبود.
    مثلا من میگفتم تو هر درس25 بزنم خوبه(تو بعضی درسا شد بعضیا نه...)
    خب یه عده میخواستن50-60 بزنن میگفتن سخت بود(البتهه اینا نظرمنه وقرارنیست حتما درست باشه)
    کلا زبان از پارسال سخت تر بود(لغتها)
    ریاضی مثل پارسال.مدارآسونتر.بررسی وماشین وکنترل هم آسونتر.
    مثلا من مدار را افتضاح زدم:wallbash:...........
    ولی انصافا ساده تر از پارسال بود
    دهه فجر تموم شده (توضیح اینکه22بهمن دهه فجر تموم میشه)
    موفق باشید
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا