self.f_t_m990
پسندها
6,162

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • در توضیح فال خواهر معمار:ا
    شما عاشق خوبی و زیبایی هستی و این تو خون شماس!
    اخلاق خوبی هم داری و از لحظات زندگی هم خوب استفاده می کنی
    فقط
    فقط مواظب باش به راه باطل کشیده نشی....
    ممنو توضیحش هم اگه میشه بزارین خیلی باحال بود :D
    بچه ها خط آخر فال برادرو دارین؟

    بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست[IMG] اخوی شوما هم؟؟[IMG]
    مرسی شیخ ....

    من میرم دنباله سیرت زیبا ...امیدوارم سیرت ِ زیبا هم دنباله من بیاد[IMG]
    فال برادر :ا
    دارم امید عاطفتی از جناب دوست
    کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست
    دانم که بگذرد ز سر جرم من که او
    گر چه پریوش است ولیکن فرشته خوست
    چندان گریستم که هر کس که برگذشت
    در اشک ما چو دید روان گفت کاین چه جوست
    هیچ است آن دهان و نبینم از او نشان
    موی است آن میان و ندانم که آن چه موست
    دارم عجب ز نقش خیالش که چون نرفت
    از دیده‌ام که دم به دمش کار شست و شوست
    بی گفت و گوی زلف تو دل را همی‌کشد
    با زلف دلکش تو که را روی گفت و گوست
    عمریست تا ز زلف تو بویی شنیده‌ام
    زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
    حافظ بد است حال پریشان تو ولی
    بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست
    نازی سه خط مونده به آخر ِ فالتو داری؟؟؟

    دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد[IMG][IMG]
    یعنی با این فالم :/

    ____________

    خیلی مرسی شیخ ! فک کنم حین فال گرفتن غر غر کردی که این شد
    نازیییییییییییییییییییییییییییی فالتو[IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]
    توضیح فال سلف سرویس
    اینکه اشتباه ندونسته تو کارات زیاد انجام می دی
    از خدا کمک بخواه و خودتو کنترل کن:)
    اووووووووووووووو نازیییییییییییی ،چه فاااالییی ، چشتون در نیاد شما دو تا
    من میرم سر به بیابون بزارم [IMG]
    باید نیتتو بگی تا توضیحشو بگییم [IMG] ندونسته که نمیشه[IMG][IMG]
    فال خواهر معمار:ا
    مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
    قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
    رقیب آزارها فرمود و جای آشتی نگذاشت
    مگر آه سحرخیزان سوی گردون نخواهد شد
    مرا روز ازل کاری بجز رندی نفرمودند
    هر آن قسمت که آن جا رفت از آن افزون نخواهد شد
    خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
    که ساز شرع از این افسانه بی‌قانون نخواهد شد
    مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
    کنار و بوس و آغوشش چه گویم چون نخواهد شد
    شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
    دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
    مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ
    که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا