s_aa
پسندها
4,070

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • برای شروع بگذار از جایی دیگر شروع کنیم،
    اول از همه بشمار ، تعداد دل هایی را که به دست آوردی
    و بعد بشمار، تعداد لبخند هایی که بر لب مردمان نشاندی
    و سپس بشمار ، تعداد اشک هایی که بخاطر همدلی از سر شوق و غم ریختی ،
    و سر آخر بشمار تعداد دستهای نیازمندانی که گرفتی و تعداد قدمهایی که در کار خیر برداشتی ،

    و همه اینها را که بشماری ، تعداد لبخندهای " آن یگانه " بدست می آید.
    و تمام .
    جوجه هایت شمرده شد ...

    یلدایت مبارکـــــــ :gol:
    سلام نازنین . خوبید؟ خیلی دلم تنگ شده براتون . راستش دیگه کم کم حال و هوای نت و این سایت ها داره از رم خارج میشه . خودمو با چیزای دیگه سرگرم می کنم . یا بیکاری. به یادتون هستم همیشه ...
    بله آرامشم شیرین نیست : ) امیدوارم آرامش شیرین نصیب شما باشه:love::gol:
    بزرگواری گلم

    همین که می دانم خوبی
    و زندگی ات هر روز بهتر می شود.
    همین که شادمانی ات را می بینم،
    کافی ست.
    عظمت عشق به همین لحظه های کوتاه است

    نه پریدن از برج میلاد!
    شاعر:میلاد تهرانی
    سلام احوالتون خوبیددددددد
    خوش هستی شمااااااااا
    ممنون گلم بهاری باشی
    دانشجوی عزیز موفق باشی و شبت ارام...یاعلی
    جناب یارانراد:جدااااااااااااااااااااااا وو موش نخورتش . من فکر کردم هنوز کوچیک تره ... ایشالله که آینده روشنی داره ...

    s-aa : راستی من اسمتون هم نمی دونم ...
    آره سابقه خراب ... من یه مدت کل پروفو بستم بعد یه آلبوم عکس توی پروفم بود راه مکاتبم با بچه ها همون جا بود بعدش
    حذفش کردم و دیگه بچه ها دوباره عصبانی شدن .. ولی خودم اینجوری راحت ترم .. بعد دیگه خودم می رم پروف دوستان و حالشون رو جویا میشم ..
    تازه واسه بعضی ها عکس می ذارم .. بنده خدا نمی دونن چی جوری جواب بدن ....
    به سلامتی .. من ترم قبل تمام کردم .. انشالله روزی شما باشه..
    اونوقت به من میگید اعتماد به نفس.....دی.خدا بهمراتون .یاعلی ............استاد کامپیوتر شب شما هم بخیر و خوشی...خدا بهمراتون...یا علی
    اکثرا تا دو بیدارم اخه خوابم نمیبره و دو به بعد هم میخوابم و صبح هم ساعت 8 بیدار میشم. شوخی کردم خیلی هم روحیه خوب وبالایی دارید شما.:smile:..........................................الان اگر دعای من اینقدر باعث خوشحالیه پس ان شاالله بشید دکترای کامپیوتر:D امیر احمدم حوبه امشب مامان بابام رفتن خونه خواهرم پیشش بچه مون کلاس اولیه
    هه پس مجرم سابقه دارین..
    من ترم اخرهامه:دی
    میانترم و پایان ترم و ...همه باهم قاطی شده دیگه
    شما چ خبر/نگفتین خوبین؟
    من هر وقت می رم تو صفحه مردم غوغا میشه .. قبلا این امر در صفحه یکی دیگه از دوستان برگزار میشد ..
    اصلا هر کس کارم داشت می یومد پروف اون بنده خدا . ثانیه ای 800 تا پیام در صفحه اش رد و بدل می گشت .. :d
    یادمه سر به کوه و بیابون گذاشت ......
    ایشالله همیشه به خوبی و خوشی بگذره ... ترم چندید شما ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امتحانا شروع شده؟ فکر نم الان میانترمه ؟
    اوههههههه چ خبره توصفحه من
    دانشجو و مدیرو ...چ شود...


    چرا بی دل و دماغ گلی؟س لامتی میگذره
    الانم درگیریهای امتحاناست گلم ...خوبی؟
    پس از طرف من بهشون سلاام برسونید . وای که چقده استرس دارید شما:biggrin: بله باید بروم اول هفته
    سلام .. گفتم اصن منو نمی شناسی شما ...
    الان تاپیک امام رضا بودم ... باور کن یه مدته دیگه دل و دماقی ندارم .. بچه ها می دونن ... چه خبرااااااااااااااااا .. خوبی شما .. هم رشته ....


    جناب یارانراد : سلام مدیر جان ....
    ووووااااییی این همه کار داری و تازه یکمم خوابتون میاد و تازهنتم هستید و بله دقیقا همونجور که خودتون گفتید خیلی خوشحال و سرخوش تشریف دارید البته خیلی هم خونسرد:biggrin: والا این اجی ما یدفعه رف تو فاز قهر باور کنید من هیچی نگفتم هیچ حرف ناراحت کننده ای نزدم ولی رفتن تو فاز قهر و خو منم اصلا قهر نیستم و صد البته اشتی ام ولی یکم ناراحتم که اخه چرااا؟؟؟:que::(
    سلام خانوم خانمااا
    خوبین؟
    تبریک میگم سمت جدیدو
    مدیرمیشین ماروتحویل نمییگیرین نه؟
    ممنون ایشاالله بله دلیل اصلیشم همین بود که گفتید.چه نی نی نازی میرسی چه قشنگ میخنده
    ممنون که دعا می کنید حدا خیرتون بده . تدریس که برای ارشد و دکترا هس .نه برای کارشناسی هامناطق جنوب هم شاید تنبلی خودم باشه که نرفتم یجورایی سخته ولی اگهچاره ای نباشه میرم
    اره میگردم دنبال یه جای تابت درس درمون اینجا پیشرفت نداره قوه قضاییه بازرگانی نمی خواست:(
    پس شما هم سابقتون خرابه تو خرابکاری و به فنا دادن:biggrin: چن ر.ز پیش انبار دار سوار کردم ببرم جایی دخترشم تازه به دنیا اومده بود بهش گفتم پژما نشین ترک من بچه ات یتیم میشه گفت نه برو. بعدش بردمش دم سازمان که رسیدیم نزدیک بود بزنمش به دیوار کلی خندیدیم بعد خودش گفت من بقییه شو پیاده میرم:biggrin:
    خب تو شرکت یکی مدیر فروش دست کجی کرد انداختنش بیرون و کار فروش مستفیمن افتاد گردن من و یکی دیگه سخت شده ولی داریم پیش میبریم الان شرکت بهم موتور داده روز اول وسط چهار راه خاموش کردم:biggrin:کلا یه فاز جدیدی برامون باز شده دعا کنید خوب پیش بره
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا