-
ولی مووووووووصصصصصصصصصن میدونی که هیچکی مثه تو واسه من نمیشه!
دو روز دیگه یکیو خر میکنم باش اینجا عروسی میگیریم توام بسووز
نخواه اصن به درک!
ماشین زیرت کنه تو راه کتلت شی به گل نرسی!
بار سوم دیگه؟موووووووووووووووصصصصصصصصصصصصصصصصن
آل ببرت...
برای بار دوم آبا وکیلم؟
الان من با آقای هاشمی اومد...مووووووووووصصصصصصصن وکیلم؟
خب بالاخره چه کنیم مووووووووووووووصصصصصصصصصصصصصصصننن!
قبل از رفتن: بچه تون برگشت (خوش خبر باشم)
شبتون اینبار راستکی بخیر
بیا حالا!جو گیریا!
حالا دو روز دیگه که با هزار تا جون کندن صاحب خانواده شدی قدر این خانواه منو میدونستی!
وای عجب زبونی دارید شما.
من رفتم سراغش.
لازم شد می گم به شما بخبره که حالش خوبه و نگرانش نباشید.
شبتون بخیر
خانوادش!اصن تو میدونی خانواده چیه!
بچه بد
برو بابا!
نمی دونم . این بچه تون یه چیزیش می شه. الآن می رم می زنگم بهش. این دختر مثل هوای بهاره. یه لحظه آبیِ آبیه یه لحظه بعد ابریِ ابری. من که پیشش بودم حالش خوب بود. فکر کنم از دوری من اینطوری شده
حیف آقای هاشمی اصن!
نمیری ! حالا بیا و یاری کن! بنده خدا یعنی آخر فیلم!
سریع فکراتو کن من حوصلم سر رفته!
بنده خدا کلی خوش می گذره..
حالا نکنه چشت دنبال یکیه اینجا؟ها؟مشکوکییا!
خو نخواستیم بذار من جو بدم!
بیا الکی جو بدیم من نامزدتم یه مدت شاد باشیم!
نه خوشبختانه
تا ببینیم
خو نه در اون حد بابا توام که خودمم بترکم!
آره دیگه!
بی خیال . . . هیچی نمی تونه باعث جدایی من و مصی بشه مگه راه دور خونه ما از خوابگاهش
خواستم یه دره جو بدم به محیط!
ای وای نه . . اصلاً منظورم این نبود . . . داشتم سر به سرتون می ذاشتم. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
