تاریک وتنها
پسندها
1,806

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مرد‌ها ... میروند
    زن‌ها ... میروند
    آغوش‌ها خالی‌ میشوند
    خالی‌ لحظه‌ها پر از آغوش می‌‌شوند
    عشق در تردید
    تردید در عشق
    ترس هم آغوشی
    هم آغوشی‌هایِ پر وهم
    قصه ی بی‌ سرانجامِ نبودن‌هایِ تلخ
    یاد آور عمقِ تنهایی انسان هاست
    همین....


    نیکی‌ فیروزکوهی
    امشب سخت بارانیم ، نمی دانم چرا..... فقط میدانم باید گریست بر این همه تنهائی

    بر این همه صبر

    بر این همه ………….

    میگریم و امیدوارم………….. به انتظار می نشینم تا روز و لحظه ای که حقیقت خاموشی را از میان بردارد

    و آن روز یقین باز خواهم گریست از بزرگی و بخشندگی او...
    همین و تمام

    یه طرف شلوار و پیرهن، یه طرف جوراب پاره ام

    هیچی انگار سرجاش نیس، حتا حال روزگارم

    پنجره غبار گرفته ، کاپشنم قد تنم نیس

    خیلی لاغر شدم ، انگار هیچی تو بدنم نیس

    دستی که اینجا که مثل دستی که دست خدا نیس

    دستی که به دستای من بگه خندهاتو بنویس

    دل هم نفس با دس میگه خندها تو بنویس

    ناگه دیدم چشام گریست او هم گفت بنویس بنویس

    خدا چه کنم از چی؟ از کی؟ از کدوم خندهام نویسم

    ناگه لب خندیدو مغز هم گفت بنویس بنویس

    مینویسم از خود از گریستن های بی خود

    مینویسم از عشق..

    ا چرا خودکار خط نمیده ، باز هم به مرامش فقط اون گفت ننویس ننویس
    دیگه نیستم
    هه
    شاید خیلی ها باز هم فحشم ببندن اما ... نمیدونم شاید کسی شعرمو درک کرد

    خداااااااااااااااااااا .......... دیگه نیستم

    تازگی سایه شدی،می ای و میری بی خبر

    تازگی بی خبری از این صدا در به در

    تازگی نمیتونی با من بشینی یک نفس

    دیگه دنیایی کوچیکم براتو شده قفس

    انگار دادی به باد خاطره ی گذشته رو

    اما من یادم نرفته لا اقل میل ، اس ، چی بگم همه چیزا تو

    دیگه اون عاشق دیوونه که شعر میگه نیستم

    عاشقت بودم یه روزی ، دیگه نیستم، دیگه نیستم!

    تازگی تازگی داری ، عاشقت نیستم دیگه

    رفیق گذشته های هق هقم نیستی دیگه

    باشه این رسم تو سوختن و ساختن با من

    قافیه بردنش تو ، قافیه باختنش با من

    یه روزی میرسه که ترانه هام یادت میاد

    یه روزی که دستت رو ستونه _ دستامو میخواد

    دیگه اون عاشق دیوونه که شعر میگه نیستم

    عاشقت بودم یه روزی ، دیگه نیستم دیگه نیستم!
    باز هم قلم جاری تو یه دستم روون
    هر چی کلمات هستند تو مغزم تموم
    همه صف بستن تا که وصل شن هنوز
    ندارم هیچکدوم رو من شخصا قبول
    نمیدونم چرا ولی انگار نمیرسم
    هر چی میگردم دنبالش به زیر سنگ
    غمی که سینه هست واسه کسی که رفت
    نمیدونم کجا کج شدش مسیر من
    ای کاش میتونستم فریاد زنون
    بگم سخن از عشق با پنجاه زبون
    از مجرای گوش با حرفهای خوب
    مرهم قلبها بودم و درمان روح
    اما هر بار سکوت میشکنه
    من همراه رود تو دریای نور
    یخ زده قلبم انگار سرمای کوه
    حبس دلم - از جریان عبور
    سخته واسم - تنها آرزوم
    هستش باز هم من پیداش کنم
    و ای کاش که من - میتونستم بهتر باشم
    تا که امشب شاید - همراهم بود پهلوم هنوز عشقم با من
    پشت میله هام، تو مغزم همهمه
    شعر رو دیوار بهم میگه که عقلم کمه
    شعری که حاوی غم و شکایت قلبمه
    اصل اینه شعر همه دردامو مرحمه
    هر دفعه فکرش میاد توی سر همه
    تقصیر منه که الان این وضعمه
    روزی صد دفعه افسوس میخورم
    که یه بازنده بودم توی این محکمه
    آرزوی قلبمه برگرده زمان
    تا که بسازم.از لحظه طلا
    یه چی میگم تا که باشه یادت
    دلتنگم و عاشق خانواده
    شاید حرفمو درک کنی دردمو لمس
    چونکه توی شهر امثال ما زیاده
    سلامممممممممممم نغمه خانمممممممممممممممممم
    ستاره سهیل شدیننننننننننننننننننننننن
    خوبین؟
    خیلی عجب اومدین
    چی شد چرا بی خبر رفتین
    ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
    سلام
    خوبی نغمه جان

    این مدت نبودی خوبی عزیزم؟
    برات نگران بودم :cry:
    درونم غوغاست ...ساده میشکنم .. با یک تلنگر کوچک ... این گونه نبودم .... ، شــــدم !

    هرگز از کسي که هميشه با من موافق بود ، چيزي ياد نگرفتم . .

    کسی که " چشم و دلش " سیر است لیاقت همه چی را دارد

    حکمت وزیدن باد ، رقصاندن شاخه ها نیست ! بلکه امتحان ریشه هاست...
    خب خداروشکر...
    منم بد نیستم اوضاع تقریبا خوبه...
    مدل GUESS
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا