خلک خشک شدی خودت خبر نداری.......
....دوس دارم
....دوس دارم
-
خودتی....ماکه بخیل نیستیم....والا
واقعن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یکی بیاد پاسخگو باشه این همه رو از کجا آورده....مسئولیییییییییییییین
میخام بخشکونمت هیشکی نیاد بگیردت
باشه...راحت باش ریلکس ریلکس ریلکس تر
مهناااااااااااااااااااااا دق میکنم بخدا
ااااایعنی شب آخریه که میای باشگاه؟؟؟
اااااااااااچرا اصفهان؟؟؟واسه خدافظی؟؟؟؟
خب پس واسه چی از فردا دیگه گوشی نداری؟؟؟؟
اههههههههههه چراااااااااااا؟؟؟؟لپ تاپم نداری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خب مگه باباوداداشتم میان؟؟؟بذار باشه دیگه
کچل اوضاع خوبه؟؟؟؟؟؟؟عنقیان جان خوبن؟خوشن؟؟؟سلومتن؟؟؟؟
بیخود کردی همینیه که هست.....دوباره منو گریه بنداز
سلام
..........مث بابابزرگا نحرف
مجبوره مهنا دیگه
مرسی عزیزم . آره خیلی برای من ی ساعت راهش بود با زور میرفتم می اومدم
ترم بعد تمومه اگه خدا بخواد. بخاطر کارش مجبور آجی
دو روز تو هفتس . آره آجی 7 و نیم کلاس داره تقریبا 5 و نیم میره
سخترش اینجاست که قزوینه
از صب تا 7 و نیم دانشگاه بود .
الان دلیور شد
جدی میگی من هر چی میدم نمیشه ازشم خبر ندارم
در دسترس نیستش اصلا
خوش اومدی . نرگس گفت بهت سلام برسونم . بهش گفتم بیا گفت موقعیتش رو ندارم بیام
اومدم
منوری از ما گذشته
فقط باید دعا کرد شاید فرجی بشه :ی
مبارکه
#637
بستگی داره کجا باشه دیگه مثلا خونه خواهرم و دختر خالم دوست دارم اصلا شبم بمونم .
من همیشه از قبل میخایم بریم جایی تو خونه باهاشون طی میکنم که باید زود بلند بشین ولی کیه که حرف گوش کنه
من اومدم ده ونیم گفتم شاید باشی ولی دیدم نیستی -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
