mani24
پسندها
36,498

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ایســــــتــــاده ام …
    بگـــذارسرنوشت راهـــش را بـــرود … !
    مـــن ،
    همیــن جا ،
    کنار قول هـایت ،
    درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت و در عمــــق نبـــودنت ،محکم ایــستاده ام !!
    مــَـن بـی تــو
    شعـــر خــواهــم نــوشتـــ؛
    تـــو بــی مـَـن
    چــِـه خواهی کــــرد؟
    اصـــلا”
    یــــادت هَست
    کــِــه نیستــَـم…؟
    دلم میخواهد چشم هایم را ببندم
    جدیدا..هرچقدربیشترنگاه میکنم ،
    بیشتر دلم میخواهد چشم هایم را ببندم
    هرچه بیشتر گوش میکنم
    بیشتر دلم میخواهد دیگر نشنوم
    آدمای این روزها خودشانم نمیدانند چی میخواهند از زندگی…..
    نمیشود فهمیدشان…..نمی شود!
    مـی گـویـنـد باران کـه بـبـارد
    بـوی ِ خاک بـلـنـد مـی شـود . .
    پـس چـرا اینجا
    باران کـه مـی بـارد
    عـطـرخاطره ها مـی پـیـچـد ؟...
    کجایی یار من ....


    این عشق ......قلبمان را بهاری کرده است ....

    در رویایی عاشقانه هستم .......چشمانم را میگشایم ........عشق را در چشمان همیشه بهاری تو میبینم ....

    من ....تو را میخوانم ......به دنبال نجوای عاشقانه تو میگردم ....و نگاهت را میابم که مرا پر ازبوسه های عاشقانه میکند ...

    کجایی یار من ؟؟؟ کجایی ترنم وجود من ؟؟ نفسهایم ازتوست .........تکیه گاهم از وجود پر از شعله های عشق توست ...

    من را جانی دوباره ببخش ......زندگی من .....


    کتاب سرنوشت .....در تقدیر من ...چشمان همیشه بهاری تو را نوشت .....

    عشق را نوشت ......بوسه را .....برساحل قلب بیکران تو ......از مهتاب قصه گو .....با دلی از مهر ...عاشقانه نوشت .....

    به روی قلبم بی قراری را نوشت ....

    کتاب سرنوشت خلق کرد خاطراتی از جنس ارامش .....

    کتاب سرنوشت ......از سر نوشت .......

    نوشت ....

    قصه ای اررهگذری از دیار عشق را .......بر تارهای موهانم نوشت....

    بوسه ای بر کتیبه ی احساس را نوشت ....

    تو را نوشت ....توئی که زندگی منی ......شاهزاده ی من .....


    نرگس فاطمی

    :gol:



    Click here to view the original image of 700x468px.
    نامه اي خواهد رسيد از ناكجا آباد اما براي تو،

    فقط براي تو،

    شايد قصه اي باشد از اميد بي كران،تنها ايمان بياور به وجود پستچي مهربان آسمان!!!
    میلاد تهرانی
    بهترین لحظه های روز و شبم
    لحظه های شکفتن سحر است
    که سیاهی شکسته پا به گریز
    روشنایی گشوده بال و پر است

    فریدون مشیری
    این باران... تو را میخواند ..

    این باران ...به عشق قدمهای تو... دلنشین ترین ترانه ها را مینوازد ...

    به عشق تو ....به یاد تو .....مجنون میشود لیلی را ...

    باران به عشق تو مرا معشوقه میخواند ...

    باران به عشق تو .....با دستان تو ....صورتم را ترنم مینوازد ....

    باران به عشق تو ...با لبهای تو ......لبانم را میبوسد ....

    به عشق تو ...با اغوش تو .....اغوشم را در خود غرق میکند ...

    وتو همان بارانی که میباری بر من و یاد من ...

    نم نم ......خاطراتم را برایم تداعی میکنی.. در ارامش اغوش تو ...

    ببار باران ...

    ببار ...

    نرگس فاطمی

    :gol:


    «من به خشنودی خود می نگرم
    وبه این که نفس عشق چه حالی دارد
    و به این که تو چرا با همه ی شوق مرا می خوانی؟
    و به یک قهر مرا می رانی!
    تو مرا می فهمی ،
    من تو را می خواهم...
    و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است ،
    تو مرا می خوانی،
    من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم...
    و تو هم می دانی:
    تا ابد در دل من می مانی...»
    سلام من خیلی pageشما رو دزست دارم
    خییییییییییییییییییلی قشنگه:smile:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا