و خـــــــــــــــــــــــدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!...................
نمیدانم و نمیبینم کجاست
در تمام مسیر، شاید کنجی از ماه نشسته و به من نگاه میکند
و شاید در بارگاه ملکوتی اش درحال استراحت است
و شاید سرش به آدمهایش گرم است
یا شاید مشغول ساختن کودک های بیگناه و آدمهای بی رحم است
کسی چه میداند ؟؟؟.... شاید ....!!!!
نمیدانم خدا کدام سمت حیات نشسته ...
براستی که سخت است خدایی کردن
دهها،صدها،هزاران،میلیونها ، میلیاردها و بی نهایتها از من
و چه سخت است کار خدا که باید پاسخ همه ی این "بی نهایت از من ها" را بدهد
من اگر جای او بودم کنار آدمهای خندان ، شاد و بی درد مینشستم
میگفتم و میخندیدم و فراموش میکردم تمام دلتنگها و غصه هاشان را
چه سخت است کار خدا!!!!