nasa-agency
پسندها
525

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • من تو تيم مليشم شنگول:redface:
    دوستم تو راكتور سازيشه واسه همين بخبخ شدن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    .
    .
    .
    .
    .
    خيلي خليم به مولا :confused:
    خو حالا انقد جو نده:d
    زشتوي كچل...خخخخخخ
    چن روز ديگه موخام برم كتاب بخرم.دلت آب.زبون درازي.شكلك.خخخخخخ
    باز شد ديه چقد عجول شدي گلم.:d
    خو منو ببخش:cry: ب خدا يهو ي كرمي اومد سراغم گولم زد نموخاسم بيام:cry:بو خدا ب مهديه گفتم ك ميام...ازش بپرس:cry:
    :D
    خو 1 دقه صب كن مهربان:Dالان باز ميشه...
    دقت كردي دستور دادي؟زش بود تكرار نشه ها.دي
    م خودم شخصا با تو يكي قهرم :|
    چرا ب يادم نيستي كچل؟عصن بهترتر:razz:
    ووووااااااااووووووووووو فوق العاده بود ناسا

    چه ارتفاعی داره!!!!!!!!!!

    فوران هم داره؟
    واي چقد تو خنگولي پوري جون اونا براي بعده!!!!!!!!!!
    اولش كه نميبرن تو جهنم كه خوش بگذره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    بايد سرمو يه جوري گرم كنم ديگه
    خخخخخخخخخخخخخخ
    آره بابا خو حوصلم سر ميره اونجا همينا ميشه تفريحات سالم ديگه !!!!!!!!!!!!!!
    نخيييييلم خوندم ولي خو از اين موجود دوپا بعيد نيست بره اونجا هم فتح كنه مگه نه؟؟؟!!!!!

    پوري جون كاري نكن وصيت كنم نوادگانم برن مريخ همين كا رو بكن:surprised:
    آره بابا تو دهات ما خدمات كامپيوتريا بيشتر شيريني مي فروشن!!!!!!
    .
    .
    چه كوه بلندي
    يعني روزي ميشه كه كوه نوردا اونجا رو هم فتح كنن عايا:que:
    سلام قطاب چطوری؟؟
    خبر مبرایی بود ولی بدجور اوسکولت کرده رفیخمون:D
    جواب رد دادم!!!
    واااااااااي جاسوسي چه باحاله!!!!!!!
    آقا اصن حالا كه فهميدم جاسوسي هااااااااااااااااا من همونو ميخوام ...
    خيلي هيجان انگيزه خوووووووو
    خخخخخخخخخخخخخخخ
    .
    .
    .
    هنوز نمرش كه نيومده كه شنگول[IMG]
    راسيييييييييي پوري ژون:w05:

    پولدار شدي از اون هواپيما ها هم ميخري واسم رنگش خيلي قشنگ بود؟!
    پوري ژون پولدار نشدي هنوز؟؟؟؟!!!!!!

    راستي من امتحان ديروزمو خوب دادم پوري جون با اينكه اصلا سر كلاس نرفته بودم[IMG]

    خوب شد بهت نگفتم دعا كن[IMG]
    ميسيييييييي پوري جون چه عكساي خوشگلي بلااااام گذاشتي
    دستت درد نكنه:w23:
    من اون گوشيو رو خيلي دوست داشتم ولي... :w05:


    كسي كه در برابر خدا زانو ميزند
    مينواند در برابر همه ايستادگي كند...
    توی اون حباب شیشه ای برفی روی میز تحریر بابام، یه پنگوئن بود که یه شال گردن راه راه سفید و قرمز دور گردنش بود.
    وقتی من کوچیک بودم بابام منو بغل می کرد و اون حباب شیشه ای رو تو دستش می گرفت.
    وارونه نگه می داشت تا تمام برف ها بالای اون جمع می شد، بعد خیلی سریع حبابو برمیگردوند.
    هر دومون به برف هایی نگاه می کردیم که آروم آروم دور و بر اون پنگوئن می بارید.
    پیش خودم فکر می کردم اون پنگوئن چقدر اونجا تنهاس،و به خاطرش ناراحت بودم.
    وقتی به بابام گفتم، گفت:
    " سوزی، ناراحت نباش؛ اون زندگی خیلی خوبی داره.
    چون توی یه دنیای خوب و عالی حبس شده."

    استخوان های دوست داشتنی / نوشته ی الیس سیبولد

    نه جدي ميگم :smile:
    من بايد برم بر و بچ منتظرن
    فعلا خداااااااااااااااااااااافظ
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا