mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کجایی یار من ؟؟؟؟


    کجایی ترنم وجود من .؟؟؟

    نیستی و قلبم دلتنگیت را فریاد میزند ....

    کجایی زندگی من ؟؟

    دلم تنگ است ...

    چگونه زندگی کنم در جایی که حضور تو نیست .....

    چگونه نفس بکشم هوایی را که ازبازدم نفسهای تو نیست ...

    چگونه ارامش یابم در مکانی که اغوش تو نیست ...

    یار من ...دلتنگم ....

    دوستت دارم ....


    عشق من

    یادت هست ؟؟؟

    یادت هست سرت را بر سینه ام گذاشتی صدای تپش های قلبم را نفسهای خود خواندی ؟

    یادت هست ؟؟؟

    ساعت ها در اغوشم نفس کشیدی و مرا امن گاه لحظه های خود خواندی .......

    چه بی اراده دستانم را گرفتی و نگاهت در چشمانم مرا مست از حضورت کرد ...

    به چه میخوانی مرا .........که اینگونه در چشمانم صدای قلبت را زمزمه میکنی ؟؟؟؟

    به چه چیز ؟؟؟ .......به عشق ؟؟؟

    عشق من

    من مدتهاست که عاشقم بر تو ......

    زندگی من


    هستم و برایت مینویسم .....

    از قلبم

    از احساسم

    از توئی که وجودت ....همه ی وجود من است ...

    از بی تابی دلم

    از دلتنگی هایم

    از عشق

    زندگی من ...

    دوستت دارم ....



    زود برگرد

    من همین جا می مانم

    می نویسم

    اما نمی خوانم

    برگرد

    که بی تو نوشته هایم معنی ندارد

    برگرد

    که بی نو چشمانم نوری ندارد

    نمی خوانم

    تا تو برگردی

    پس برگرد

    زندگی من ..........
    بیا ترنم وجود من ......


    ای درمان نگاه بیقرار من ......

    بیا و مرا به مامن گاه خوشبختی دعوت کن

    مرا به اغوش پر مهرت دعوت کن ...

    زندگی من ....




    عشق من

    یادت هست ؟؟؟

    یادت هست سرت را بر سینه ام گذاشتی صدای تپش های قلبم را نفسهای خود خواندی ؟

    یادت هست ؟؟؟

    ساعت ها در اغوشم نفس کشیدی و مرا امن گاه لحظه های خود خواندی .......

    چه بی اراده دستانم را گرفتی و نگاهت در چشمانم مرا مست از حضورت کرد ...

    به چه میخوانی مرا .........که اینگونه در چشمانم صدای قلبت را زمزمه میکنی ؟؟؟؟

    به چه چیز ؟؟؟ .......به عشق ؟؟؟

    عشق من

    من عاشقم بر تو ......

    سلام دوست داشتید تشریف بیارید خوشحال میشیم
    #220
    دلم برایت تنگ است ....یار من ...

    دوست دارم .....تکیه کردن بر شانه هایت را .....زیرا تکیه گاه من تو هستی ....عشق من ...

    یاد هست ؟؟

    این منظره جزئی از خاطراطمان است .....فصلی از نگاهمان ....که ما را عاشقتر از همیشه کرد ...

    نگاه خوشید ....دلمان را از همیشه گرم تر کرده بود ...

    ترنم باد ....موسیقی عاشقی را مینواخت .....

    باد دلدادگیمان را به همه ی عاشقان خبر میداد ...

    بیا ....همراه من ....این خاطره را از دوباره تکرار کنیم ...

    ای عشق ....دفتر خاطرات من و تو را همه ی عاشقان میدانند ....


    کجایی یار من ....


    این عشق ......قلبمان را بهاری کرده است ....

    در رویایی عاشقانه هستم .......چشمانم را میگشایم ........عشق را در چشمان همیشه بهاری تو میبینم ....

    من ....تو را میخوانم ......به دنبال نجوای عاشقانه تو میگردم ....و نگاهت را میابم که مرا پر ازبوسه های عاشقانه میکند ...

    کجایی یار من ؟؟؟ کجایی ترنم وجود من ؟؟ نفسهایم ازتوست .........تکیه گاهم از وجود پر از شعله های عشق توست ...

    من را جانی دوباره ببخش ......زندگی من .....





    برای تو مینویسم زندگی من ........

    برای تو ئی که هر لحظه ام پراز وجود توست .....و با یاد تو میگذرد ....

    دستانت را لمس می کنم .........

    صورتت را نوازش می کنم .....

    تو را در اغوش می گیرم .....

    برایت از دلم میگویم .....

    از حرف هایی میگویم که قاصدک هایی از عشق را به همراه دارند .......

    امشب

    از ان شبهاییست .......که دل بیتاب است ........عشق ..اواز خوان کوچه های مهتاب است .......

    امشب .......از ان شبهاییست که خاطزاتم را دوباره از نو مینویسم .....

    از شبهایی که نگاهت دوباره در سرنوشتم مینویسم ......

    من خاطراتم را هر ثانیه در خود دوباره تکرار کنان زندگی میکنم ............

    چه شبیست امشب .........من با تو همه عالم را به خواب میکنم ...............

    سکوت میکنم ..........در رویایم تو را تصور میکنم ......

    در رویایی عاشقانه .........تن به تن...... .لب به لب .....تو را نوازش میکنم ......

    اههههههههه ........حرارتت مرا زندگیست .......

    نسیمی که مرا از انسوی دریا میخواند ......

    نفست مرا نسیمی از زمستان سرد به اغوش گرم تابستانیت میخواند .....

    اوووومممم ........نگاهت مرا بهاری از گل های ارغوانی عاشق است ......

    مرا بخوان ......

    به مانندخورشید که روز را ........به مانند ماه که شب را .....

    مرا بخوان ..

    به مانند دل که بی قرار توست ...

    زندگی من ...




    دلم قصه ی عاشقانه ای میخواهد...

    که تاآخرش٬...

    پای هیچ"نفرسومی"

    به میان نیاید!...
    واقـــعــی و مــــجـــازی نـــدارد ؛

    آنــــجـــــا قــدم بـــه قــدم بــه مــرگ نـزديـک مـی شـویـم

    ايــنــجــا کـــلــمــه بــه کــلــمــه!!!

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا