یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دیروز
    ما زندگی را
    به بازی گرفتیم
    امروز، او
    ما را ...
    فردا ؟
    بله از قیصر امین پور بوووووووووود:smile:
    آخرش رو دوست داشتم
    در خوابهای کودکی ام
    هر شب طنین سو قطاری
    از ایستگاه می گذرد
    دنباله ی قطار
    انگار هیچ گاه به پایان نمی رسد
    انگار
    بیش از هزار پنجره دارد
    و در تمام پنجره هایش
    تنها تویی که دست تکان می دهی
    آنگاه
    در چارچوب پنجره ها
    شب شعله می کشد
    با دود گیسوان تو در باد
    در امتداد راه مه آلود
    در دود
    دود
    دود ...
    علی آقا ببخشید ... انگار ارسال پیام مریض شده ... نمتونم پ خ بفرستم :biggrin:
    اگر نه رنگ ،
    اگر نه چشمواره های تنگ بود
    کدام خاره سنگ بود
    که تاب آبگینه دیدنش نبود ؟
    کدام کرم پیله بود
    که بال ِ در هوای گل پریدنش نبود ؟
    کدام خار و سبزه و گیاه زرد بود
    که آفتاب گردان
    نبود ؟
    کدام شبنم و حباب
    کدام سایه و سراب
    که آفتاب سرمدی نبود ؟
    کدام گل
    گل محمدی نبود ؟
    دلم گرفته است
    دلم گرفته است
    به ایوان می روم و انگشتانم را
    بر پوست کشیده
    ی شب می کشم
    چراغ های رابطه تاریکند
    چراغهای رابطه تاریکند
    کسی مرا به آفتاب
    معرفی نخواهد کرد
    کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
    پرواز را به خاطر بسپار
    پرنده مردنی ست
    آهان . گفتید یکیشون ازدواج کردن و اون وروجکه بچه ایشون هستن!!!!!!!!
    منظورم این بود که فاطمه خانم چند سال باهاتون اختلاف سنی دارن؟
    سلام سلااااااااااااااااااااام مسابقه شرکت نمیکنید ؟؟
    سلام .. خوبید .. به به .. ماشالله . فاطمه خواهرتون هست . به به چه خواهر با محبتی!!!!!!!!!!! باریکلا ..
    سپاس .. بسیار عالی ..
    نه بهار با هیچ اردیبهشتی

    نه تابستان با هیچ شهریوری

    ونه زمستان با هیچ اسفندی

    اندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نیامد

    پائیز مهری داشت که بر دل هر خیابان مینشست
    برگ های پاییزی

    سرشار از شعور ِ درخت اند

    و خاطرات ِ سه فصل را بر دوش می کشند

    آرام قدم بگذار

    بر چهره ی تکیده ی آن ها

    این برگها حُرمت دارند

    درد ِ پاییز ،درد ِ دانستن است
    وقتی بزرگ شدم میخواهم هرکسی باشمبه جز یک پدر بد اخلاق ، یک راننده اتوبوس بی حوصلهیک آدم عصبانی ، یا یک آدم ناامید که با همه دعوا دارد...و یا آدم گنده ای که بیهوده باد توی دماغ می اندازدخب مثل اینکه دیگر آدمی نماندهپس بهتر است فعلاً بزرگ نشوم، تا ببینم بعد چه می شود....
    ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند.

    ارزش چهار سال را، از یک فارغ التحصیل دانشگاه بپرس.

    ارزش یک سال را، از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهائی مردود شده است.

    ارزش یک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده است.

    ارزش یک هفته را، از ویراستار یک مجله هفتگی بپرس.

    ارزش یک ساعت را، از عاشقانی بپرس که در انتظار زمان قرار ملاقات هستند.

    ارزش یک دقیقه را، از کسی بپرس که به قطار، اتوبوس یا هواپیما نرسیده است.

    ارزش یک ثانیه را، از کسی بپرس که از حادثه ای جان سالم به در برده است.

    ارزش یک میلی ثانیه را، از کسی بپرس که در مسابقات المپیک، مدال نقره برده است.

    زمان برای هیچکس صبر نمیکند.

    قدر هر لحظه خود را بدانید.

    قدر آن را بیشتر خواهید دانست، اگر بتوانید آن را با دیگران نیز تقسیم کنید.

    برای پی بردن به ارزش یک دوست، آن را از دست بده.

    صلح، عشق و کامیابی ارزانی همگان باد.
    دخترم، هیچ کس و هیچ چیز را در این جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند..... برهنگی بیماری عصر ماست. به گمان من تن تو باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است.
    دخترم جرالدین، برای تو حرف بسیار دارم ولی به موقع دیگری می گذارم و با این پیام نامه ام را پایان می بخشم:
    *** انسان باش، پاکدل و یکدل؛ زیرا که گرسنه بودن، صدقه گرفتن و در فقر مردن، هزار بار قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است. ***
    تمام خوبی ها را برایت آرزو می کنم، نه خوشی ها را زیرا خوشی آن است که تو می خواهی و خوبی آن است که خدا برای تو می خواهد....
    مردم شهری که همه در آن می لنگند ،

    به کسی که راست راه می رود می خندند..!

    )انسان عادت دارد چیزی را که نمی فهمد مسخره کند(
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا