خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت : " یادت می آید ؟ تو را با دو   بال و دو پا آفریده بودم. زمین و آسمان هر دو برای تو بود ، اما تو آسمان   را ندیدی . راستی عزیزم بالهایت را کجا جا گذاشتی ؟ انسان دست بر شا نه   هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد. آن وقت رو به خدا کرد و گریست   !هنگامی که تمامی هستی را یزدانی ببینیم، همگی بال میگیریم..............