فکر و اندیشه مخصوص کسانی است که دلی درون سینه داشته باشند...در راه راست از کمی روندگان نترسید، چون اکثر مردم گرد سفره ای جمع شدند که سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است.... امام علی ( ع ) عیدتون مبارک...
ای بابا...تا میایم برا چند دقیقه برا خودمون وقت بذاریم و لذت بریم یکی پیداش میشه...آخه اینم شد زندگی...جات خالی دیروز یه باتوم نوش جان کردم...با همان موتورم که جواز کاری نداره و غیرقانونی است رفتم تو شهر یه هوایی تازه کنم.یه چند تا لایی و سرعت و حرکات نمایشی اجرا کردم یهو دیدم یکی گفت بزن کنار...منم سریع کلاه کاسکت و کشیدم روسرم یه چندتا معکوس به موتور دادم و تا طرف با ماشین آمد جلویم را سد کنه گفتم بابای...حال ندارم باایستم...هیچی از دست این در رفتم گیر موتور یگان ویژه افتادم...یکیشون راکب بود اون یکی با باتوم بود.خلاصه یه باتوم خوردم اولش درد نداشت.اما بعدش مث نیش زنبور میوخت...منم که شاکی شده بودم سرعتم را کم کردم سر یه پیچ تلافی کردم با مشت گذاشتم تو کلاه باتومیه که خورد زمین...ما هم با خیال راحت به ادامه مسیر ادامه دادیمخلاصه خیلی هیجانش خوب بود.
خوبم ممنون...ولی یه مقدار از نظر جسمی مصدوم شدم.آخه هر روز باید یه داستان پلیسی داشته باشم.همچنین...مگه تعطیلات هم خوش میگذرهایشالا که هر چه زودتر سلانتی خود را بدست آوری وبه دیگران انتقال ندهی