.:ارمیا:.
پسندها
3,649

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مخلص دانشجوهای درس خون و منضبط و فعال و کم مراجعه کننده به جوامع فضایی(عجب صفتی:surprised:)
    :gol::gol::gol::gol:
    از ولای مرتضی ع دل را چراغان میکنیم
    باعلی بار دگر تجدید پیمان میکنیم



    سلام


    غدیر ریزش باران الطاف رحمانی بر گلزار جان های تشنه مبارک

    التماس دعا :gol:


    عید الله اکبر
    سلام یار
    خوبی یا بهتری؟

    عیدت مبارک پیشاپیش

    بعدا پیام تبریک میزارم ان شاء الله

    چه خبرا؟
    سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم
    عمریست پریشان ز پریشانی خویشم
    در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
    چو آینه خود کرده ی حیرانی خویشم
    یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
    عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
    از شوق شکر خند لبش جان نسپردم
    شرمنده ی جانان ز گران جانی خویشم
    بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر
    افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم
    ....
    از غم دوست در این میکده فریاد کشم
    دادرس نیست که در هجر رُخش داد کشم


    داد و بیداد که در محفل ما، رندی نیست
    که بَرش شکوه برم ،‌ داد ز بیداد کشم


    شادیم داد ، غمم داد و جفا داد و وفا
    با صفا منّت آنرا که به من داد کشم


    عاشقم ، عاشق روی تو ، نه چیز دگری
    بار هجران و وصالت به دل شاد کشم


    در غمت ای گل وحشیِ من ای خسرو من
    جور مجنون ببرم ، تیشة فرهاد کشم


    مُردم از زندگی بی تو که با من هستی
    طرفه سرّی است که باید بَرِ اُستاد کشم


    ....
    سفر مرا به کجا می برد؟ چه می دانم
    همین که چند صباحی غروب تهران را...
    صدای خوردن باران به شیشه ی اتوبوس
    نگاه می کنم از پنجره بیابان را
    نگاه می کنم و آسمان پر از ابر است
    چقدر عاشقم این آفتاب پنهان را...
    چقدر تشنه ام و تازه کربلای یک است
    چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را
    نسیم از طرف مشهدالرضاست...ولی
    نگاه کن! حرم سرور شهیدان را...
    نگاه می کنم از آینه خیابان را
    و ناگزیری باران و راهبندان را
    من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب
    و بغض می کنم این شعر پشت نیسان را
    چراغ قرمز و من محو گل فروشی که
    حراج کرده غم و رنج های انسان را
    کلافه هستم از آواز و ساز از چپ و راست
    بلند کرده کسی لای لای شیطان را
    چراغ سبز شد و اشک من به راه افتاد
    چقدر آه کشیدم شهید چمران را
    ولیعصر...ترافیک...دود...آزادی...
    گرفته گرد و غبار اسم این دو میدان را
    غروب می شود و بغض ها گلوگیرند
    پیاده می روم این آخرین خیابان را...
    عزیز مثل همیشه نشسته چشم به راه
    نگاه می کند از پشت شیشه باران را
    دو هفته ای ست که ظرف نباتمان خالی ست
    و چای می خورم و حسرت خراسان را
    سپرده ام قفس مرغ عشق را به عزیز
    و گفتم آب دهد هر غروب گلدان را
    عزیز با همه پیری عزیز با همه عشق
    به رسم بدرقه آورده آب و قرآن را
    دلم واست تنگیده :(

    مرسی واسه تبریک ... البته قبلا پیام تشکر گذاشته بودم واسه اس ات ... خیلی ماهی ...
    ممنون عزیزم.
    قابل شمارو نداره.:redface: خودمم دیگه!!!از مهشید بپرس.:D
    بیا تفلـد:d:gol:
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/502444-₪-تــولـــد-آمــیتـریــس-₪
    سلام
    خوبی؟

    چرا هیچکی واسه نازی تاپیک تولد نزاشته آخه؟

    منکه دستم از نت کوتاهه:(
    اره..خیلی
    خیلی خیلی همصحبتی باهات رو دوست داشتم گلکم
    امیدوارم بیشترببینمت
    یاعلی
    برو عزیزم !
    آدرس بدم بهت ، بدی بابات که گوشتتو بفرستن دم خونمون ! جیگر میخوام :d
    بابای عخشم :heart::heart:
    دلم خواست ارمیا
    خیلی قشنگ بود قیدار
    دوست دارم بخونم بقیه ش رواما کتابهاش رویافت نمیکنم
    کاش میشد پی دی اف ش رو خرید
    آفرین !
    به تو میگن یه قاتل دُرُس حسابی ! آدم باس کارو تمیز تحویل بده !
    اصن کلاس کارت میره بالا .. فردا کلی سفارش میگیری !
    عکسم بنداز به عنوان نمونه کار بذاریم تو رزومه ات :d
    خو باشه....مگه چطوری میبری ک پرو پاچه ت خونی میشه...
    قصابم قصابای قدیم...کار بلد نیسی ک...اصن نمیخاد...به قصاب سر کوچه مون میگم:razz:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا