عســـل
- عضویت
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
اره خیلی قشنگ بود....
جدی نگیر ی چیزی گفتم بخندیم
تو گلی تو سروری تو تاج سری
اره اگه نداشتم که با تو نمیحرفیدم
.
مرسی عسل جان...
اره بابا
فکر میکنم تو روح عسل هستی
صد افرین هزارو سیصد افرین.
من خودم سردار رویانیانم منو از 110 میترسونی
خوشحالم که زنده ای
تساوی
معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند
وان یکی در گوشه ای دیگر«جوانان» را ورق می زد
برای که بی خود های و هوی می کرد و با آن شور بی پایان
تساوی های جبری را نشان می داد
با خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت:
«یک با یک برابر است...»
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه یک نفر باید بپا خیزد
به آرامی سخن سر داد:
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
معلم
مات بر جا ماند.
و او پرسید:
اگر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز
یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهشی بود و سوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد:
آری برابر بود
سلام. اومدم مزاحمت شم
خدا را شکر که زنده ای فکر کردم برای اینکه بهت گفتم شلغم رفتی خودکشی کردی. عذاب وجدان گرفته بودم
خواهش میکنم عسل عزیز...
[IMG]
آرزویم این است:
دیدن اوج غرورت در صبح
و رسیدن به همه رویایت
من دعا خواهم کرد
روزهایت پر نور
شب تو مهتابی
دل تو صادق و صاف رنگ باران باشد
و خدایی که همین نزدیکیست در امانش باشی -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
