ஐعکس هایی جالب و ابتکارهای خلاق و دیدنیஐ
-
خب داداشی برداشت خودت از این حکایت چیه؟؟؟؟؟
يه روز يه مرد تو يه روستا داره ميره نماز جمعه و بشدت بارانم ميباره،يهو يه سگ با سرعت از كنارش رد ميشه و كثيفش ميكنه...مرد هم برميگرده رو به سگه و ميگه كه ايشالا ،بزه،...
ممنونم از لطفت داداشی گلم.....خب ی حکایت بگو
مثلا حكايتي چيزي...
اينكه هيشكي تو رو ميخاد مهم نيست ، مهم اينه كه من تو رو ميخام آبجي گلم...
مثلا چی بگم داداشی ؟؟؟؟؟؟
آبجي اين حرفا رو ول ك...
حرفاي بزن كمي كيفور شيم....
خب راس میگم داداشی......هیچکی ی دخمل بدبدوووووو رو نمیخواد.....
آبجي دوباره كه...!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اره طبیعی .... اخه کی دلش برا من تنگ میشه.....منی ک خیلی دخمل بدیم......
اينكه منو نميبيني خوشحالي!!!!!
آخه مگه اين ممكنه؟!؟!؟!
چی رو نگم عایا؟؟؟؟؟/
اين حرف آبجي جون هيش وقت ديگه تكرار نكن آبجي جون باشه؟؟؟ خيلي ناراحت ميشم به خدا!!!!
کی گفته؟؟؟/ ن بابا ی ذره حالم خوب نبود رفته بودم خونه اجیم حال و هوام عوضشه.....مارو نمیبینی خوش میگذره داداشی؟؟؟؟؟
به لطف كرم خدا خوبم ممنون،ميبينم سخت در حال درس خوندني آبجي...ايول آبجي زرنگ خودم...
سلام ... خوبم ممنون......شما خوبین داداشی؟؟؟
سلامي مجدد آبجي جون...خوبين ايشالا؟؟
سلام..........
ممنونم.خدا یار شما هم باشه.......یاعلی
برو آبجي جون منم ميرم بسلامت خدا يارت باشه...
حوصله ندارم داداشی برم.....
نه آبجي جون برو من همينجوري بات صحبت ميكنم ...
باشه داداشی.... من سلام کردم ولی نمیرم......حوصله ندارم.....فقط ب خاطر اجی حنانه رفتم
آبجي تو برو من نميام...خوش بگذره ... آخه يه بار اومدم يكي بدجور حالمو گرفت...
بریم اجی جونم.......
سلامتی .اره زیاد پیدا نستم.هه هه هه بریم شب زنده داری -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
