smooth criminal
پسندها
4,283

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قرمز جماعت بزرگی تو خونشه تو خونی ک رنگشم قرمزه :cool:
    برو کوچولو برو تیله بازیتو بکن :d
    خب حالایارکشی کردیم خو بعدش؟چه سوالایی ازمون میپرسن؟چی میشه؟
    یاسین دعوا اساسیه من نمیتونم تااخر مسابقه تحملش کنم
    اصن باهاش برخورد نداشتم تا حالا:|
    منو عياله سابقمو بنويس SEVDA.14 & AinOs
    كجا رد كردي؟
    با كي رد كردي؟
    چرا رد كردي؟
    چطوري رد كردي؟
    :surprised:
    خدافظ......

    خو از کنار برو دیگههههه...
    همیشه باید بگم؟؟!خودت بعد این همه سال نمیدونی؟؟!! ای بابا............:D
    تازه میخام ارشدم بخونم دکترشم:D
    حوصلم نمیادمتنشوبوخونم واسه همین دارم میپرسم ازت3
    خب جدبزرگواربتوضیح:cool:
    نه منظورم اینه که چه زمانی؟؟! خو مثلا میشه که ی سریا با هم هماهنگ کنن ...........
    سوالا در چه موردیه؟؟! ی توضیح کلی بوگو....

    بعدا کی سوال میپرسی؟؟! ینی تو چه شرایطی؟؟!!
    قطره؛ دلش دریا می خواست
    خیلی وقت بود که به خدا خواسته اش رو گفته بود
    هر بار خدا می گفت : “از قطره تا دریا راهیست طولانی، راهی از رنج و عشق و صبوری، هر قطره را لیاقت دریا نیست! “
    قطره عبور کرد و گذشت
    قطره پشت سر گذاشت
    قطره ایستاد و منجمد شد
    قطره روان شد و راه افتاد
    قطره از دست داد و به آسمان رفت
    و قطره؛ هر بار چیزی از رنج و عشق و صبوری آموخت
    تا روزی که خدا به او گفت : امروز روز توست، روز دریا شدن!
    خدا قطره را به دریا رساند
    قطره طعم دریا را چشید
    طعم دریا شدن را
    اما؛ روزی دیگر قطره به خدا گفت: از دریا بزرگ تر هم هست؟
    خدا گفت : هست!
    قطره گفت : پس من آن را می خواهم
    بزرگ ترین را، و بی نهایت را !
    پس خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : اینجا بی نهایت است!
    و آدم عاشق بود، دنبال کلمه ای می گشت تا عشق را درون آن بریزد
    اما هیچ کلمه ای توان سنگینی عشق را نداشت
    آدم همه ی عشقش را درون یک قطره ریخت
    قطره از قلب عاشق عبور کرد!
    و وقتی که قطره از چشم عاشق چکید. خدا گفت :
    “حالا تو بی نهایتی، زیرا که عکس من در اشــک عــاشق است! “
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا