مریم کشوری
پسندها
45

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ببخشین هواسم نبود یبار بهت گفتم
    باشه ادت میکنم.
    لینک را ازین لحاظ گفتم چون سرراست تره
    سلام آبجی گلممممممممممممممم
    خیلی زیبا هستن شعرات
    ممنوووووووووووووووووووون
    لذت بردم...................:gol::gol::gol::gol::gol:
    دوستان اگه عضو فیس بوک هستین خوشحال میشم جزو فرنداتون باشم البته اگه قابل بدونین:)
    البته من بیشتر شعرام تو سبک نو و اصلا وزن نداره اگه می خوای قافیه داشته باشه برا همه رعایت کن بعضیا رو که می خونی قافیه اش جوره ولی بعضیا نه
    حرمت عشق زیاد است/خدایا که تو خود می دانی.
    پس تو را به حرمت عشق سوگند/برسانم با او،که تو خود می دانی.
    این جاش عالیه
    سلام عزیزم در کل بد نیسو لی چن جاش می لنگه مثلا:
    دلم از غصه شکست است؟؟؟؟ آهنگ قشنگی نداره
    تا بگویم لااقل درد دل خود با تو عشقم.؟؟؟ یه جوریه یکم جا به جاش کن شاید اینجوری بهتره ... تا ببویم بوی عشقم تا بگریم با تو عشقم
    که نشیند پای صحبت های من دوست.؟؟؟ به بقیه نمیاد
    برسانم با او،که تو خود می دانی.؟؟؟ به او
    دوستان لطفا نظرات واقعیتونو راجع به شعرم بدین هر چه واقعی تر باشه خوشحال تر می شم:)
    دلم از غصه عالم همه شب تیره و تار است/دلم از هوای عشقت پر اندوه و گداز است.

    همه شب در این حوالی پر اشک است چشمم/گویی انگار نشنیدند همه شب درد عمیقم.

    دلم از دنیا چه تنگ است/دلم از غصه شکست است.

    نازنینم تو کجایی تا شبی تنگ در آغوش تو باشم/تا بگویم لااقل درد دل خود با تو عشقم.

    چون سرابی است تیره و تار که کس نیست/که نشیند پای صحبت های من دوست.

    عشق من پس تو کجایی تارسم من به وصالت/تو عزیزی که نباشد برتر از تو.
    توکه خود می دانی که تپد/هر دم و هر ثانیه قلبم با تو.
    تو کجایی تا رسم با تو و عشقت/فاصله بین من و تو چه زیاد است.
    من در آن لحظه که هستی در وجودم/کنم این دعا به زاری که به تو پیوندم.
    حرمت عشق زیاد است/خدایا که تو خود می دانی.
    پس تو را به حرمت عشق سوگند/برسانم با او،که تو خود می دانی.
    این یکی از شعرایی که خودم گفتم لطفا نظر بدین.
    سلام :gol:. خدا رو شکر بد نیست هر طوری هست فعلا پیش میبرم. مرسی خبرمو گرفتی خوشحال شدم . امیدوارم تو هم موفق باشی .
    اولین جلسه ی کلاس بود، استاد اسامی بچه ها را یکی یکی می خواند،

    رسید به اسم «بارانه». شخص مورد نظر را که پیدا کرد پرسید: واسه چی بارانه؟

    دختر جواب داد: واسه اینکه روز تولدم بارون میومده !

    برادر اهل دلی از ته کلاس گفت: خوبه اون روز آفتابی نبوده !!!
    دوستان......تو را دوست مي‌دارند اما معشوق تو نيستند، مراقب تو هستند؛ اما از اقوام تو نيستند.آن‌ها آماده‌اند تا در درد تو شريک شوند؛اما از بستگان خوني تو نيستند.آن‌ها ..... دوستان هستند!يک دوست واقعي همانند پدر سخت سرزنشت مي‌کند،همانند مادر غم تو را مي‌خورد،مثل يک خواهر سر به سرت مي‌گذارد،مثل يک برادر اداي تو را در مي‌آورد،و آخر اين‌که بيش‌تر از يک معشوق دوستتمي‌دارد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا